آرشیف

2017-2-23

نظام الدین ضیایی

یقین این زبان روح و هم جان ماست

سلام برجوانانِ عیارما
به مهرآفرینان دیار ما
ز شادی سرود وطن می زنند
به فارسی دری سخن می زنند
یقین این زبان روح و هم جان ماست
به ما یادگارِ نیاکان ماست
نگیرد هزاران زبان جای او
ندارد روان  تر زآوای او
تعصب برایش ندارد اثر
به جزخوبی اش ما ندیدیم ثمر
شکوهش جهان را نهان کرده است
بداندیش را درفغان کرده است
ادیبان ِ نستوه سراینده اش
هم ازماضی وحال وآینده اش
هنوزنام رابعه دوران کند
کلام دریش خوب طوفان کند
زبلخی اگرنام ،بالابریم
ویا ازسناییِ والا بریم
ویاحافظ وسعدی ِ خوش سِیَر
ویا هم که جامی شَهِ باه گُهر
زبان مادری شان همه فارسی ست
شیرینترزاوهم که دُرّ ِ دری ست
سزاوارماراست که یاد آوریم
به پاسش اثرها ،زیاد آوریم
زبَدو توَلّد درخون ماست
معطرزاوشعرموزون ماست
همه لهجه هایش گرامی بود

به هرمردو زن التزامی بود——–ضیایی 2/حوت /1395