آرشیف

2014-12-12

نظام الدین ضیایی

نامه ی دوستانه ی فریدون فضل و پاسخ آن

ضیایی ای وفادار رفیقان 
توهستی گُل به گلزار رفیقان

رموز با وفایی را نهادی
به افکارو به اذهان رفیقان

ادیب و شاعرو هم اوستادی 
به این بزم و دبستان رفیقان 

به الفت های بی چون و چرایت 
نمودی گرم بازارِ رفیقان 

به اشعار لطیف ودلربایت
فگندی عشق برجان رفیقان

گُل امیدی این شهرو دیاری
نسیمی بر گلستان رفیقان 

دریغا فصل دوری کرده رنجور 
قلوب و فکر بیدار رفیقان

کجایی ؟ کی می آیی ؟ بی صدایی
ایا ای مونس ویارِ ر فیقان 

زروی لطف به فضل یک نامه بفرست
الا ای مونس و یاررفیقان

 

 

10/5/1387

فریدون نامه ی دوستانه ی تو 
سراپا نغمه ی مهرو وفا داشت

فروغِ نظمِ جانسوز تو یک سر 
دکانِ لعلِ ازعلم وحیا داشت

ز بر کردم چو عمری واژه ی ناب
وچون شعرت کجا نظم ونما داشت ؟

گذرکردم زکوی دوست یابی 
مگرکویت رموزِ آشنا داشت 

سحرگه عطر جانبخشی زسویت 
صبا آورد که بوی ازوفا داشت

مشامم را هوای تازه بخشید 
زبس نظمت نوای جان فزا داشت

کلامت را زشوق ای دوست خواندم 
نسیمِ عشق برخود رونما داشت

شنو ای دوست نظم شکرینت
گُل امید برخود لابلا داشت

"زمن گردوستان یادی ندارند"
فریدون هرکجا بود یادِ ما داشت

تو ای فضل ! آنقدروصفِ که کردی
بگو آخر ضیایی ازکجا داشت؟
 

28/5/1387

نوت: فریدون فضل ، فرزنداستاد فضل الحق فضل ، وی درجوزای 1392ازدانشگاه ننگرهار رشته ی انجینیری ساختمانی فارغ گردیده است. وی 24سال عمردارد .واین پارچه شعررا به خاطری درمیان گذاشتم که اکثر ازدوستان پرسان می کنند که آیااز فرزندان جناب استاد کسی هم پیدا می شود که شعربه سراید ؟ ازجمله ی سوال کنند گان یکی هم آقای حسام الدین ریاض ازکابل بودند که راجع به فریدون ازمن معلومات خواستند. فقط خواستم که به طورنمونه یکی ازپارچه شعرهای انجینیر ،فریدون فضل را باشما عزیزان وادب دوستان درمیان بگذارم.