آرشیف

2014-12-12

نظام الدین ضیایی

فلاخن های قهرمانان مان

سخت می رنجم ،
سخت می گریم ،
سخت می پیچم به خویش،
وقتی دشت وکوه وسبزه ی میهنم را 
با میغ حولناک بمب دچارمی بینم

سینه ام داغ داغ می شود ،
وقتی آتش ظلم و استبدادِ مدعیان آزادی و حقوق بشر،
درتندیس و پیکره ی مردمِ ِ بی گناه کشورم زبانه می کشد

سخت می نالم وقلبم ذوب می شود 
هنگامی که طفل سرزمینم ،
ازضربه ی راکت های غارتگر،
دارد درشکمِ مادر شان ، هق هق زده و بازندگی خویش پایان می دهد

هی ! آمریکا ، هی ! اروپا،
هی ! دول عضو ناتو…
دگربس است ، 
بگذارید درفقیری خویش میهن مان بمیرد
وبا زندگی فقیرانه ی خویش بسازد

هان ! درشکست تان ،
تجربه ی کمونیزم شرق را خواهید چشید
نیرنگ پشت پرده را بگذارید ! بگذارید!
وگرنه درمقابل تجاوزتان، 
جنگ را فلسطین وارادامه خواهیم داد

اگرجیت و موشک و بمب اتوم دردست نیست ،
فلاخن های قهرمانان مان ، مملو ازسنگ هست و 
وجدان های شان استوار ازدین

 

15/8/1388