2014-12-12
نظام الدین ضیایی
زیاد م کی رود ای دوست، بزمِ گرمِ آغوشت
وخواهد دل که باشد لحظه ها همرازو همدوشت
به دشتِ شعله بارِ سینه ی جانسوز تاخفتم
وچیدم بوسه ی چند ، ازلب ناب وعسل نوشت
غزال وحشی من ، چشم تو، بس خوابِ رویا داشت
که خفته پیکرم ازشوق ، ای گل ، دربرو دوشت
به توفانِ نفس های دل انگیزت چنان غرقم
فرار ازخود شدم اما وگشتم مست و مدهوشت
به تخت سینه ات خوابیده ام ، د رخلوت شبها
به شمعِ ذوق خواند م تاسحر، افسانه درگوشت
مرا بالش دوبازوی سفید تو ، نگارمن
لحافم مخمل زلف سیاه وآن بناگوشت
بیا ای نازنین نسترن بو ، تا دگرنوشم
شراب بوسه های آن لبان ِ انگبین جوشت
حریصِ لمس دستان وگل روی تو، من هستم
ضیایی با چنین شوقی کجا سازد فراموشت
14/2/1388
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
وچیدم بوسه ی چند، ازلب ناب وعسل نوشت