2014-11-18
عبدالله فرحمند
من در جستجویی شهری برامدم
که در طلوع میزیست
ابریشم سفید میپوشید
بویی عسل میداد
و در دست هایی خود جواهر میاویخت
من به آن شهر میاندیشیدم
به عطرش معتاد میشدم
و می گفتم
کاش می شد از آیینه ها به آن شهر رفت
کاش از مهتاب میاویختم
و می شد از چرخش آسمان به آن شهر پیاده شد
زیرا درین مکان
آدمک های ناساز
از صبوری چشم هایی من میکاهند
و مرا میسوزانند
این مکان دایره یی کوچکی است
که دران
سیاه چالی همه را میبلعد
مرا میبلعد
عبدالله فرحمند
کابل
سرطان – ۱۳۸۸
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
یک بوالهوسی