2014-11-18
عبدالله فرحمند
من از کوچه های خون آلود فرار میکنم
در آخرین پیچ لوح سنگی میزنم
در آن به ابلهان نفرین مینویسم
و نامه کوتاه به خدا مینگارم که
آفتاب زندانیست و متعفن شده است
آسمان سیاه و تنگ است
برای فرار
زمین ملوث شده است
آدمان دو پای دیگر بر آورده اند
و دست های خود را بریده اند
آنان آسمان را آهن و زمین را افیون کاشته اند
آنان از لذت جیغ میزنند
و در برج هایشان بالا میخزند
من در تهوع سردی ایشان را ترد خواهم کرد
به سوراخی در زمین فرو خواهم رفت
و اوراق زرنگار شعر را با خود خواهم برد
عبدالله فرحمند
2011 Spring
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
گوری برای همه