2014-11-18
عبدالله فرحمند
بدنم سرد میشد
و شب کهنه تر
باور داشتم
مورچگان در حفره یی آرام کرده اند
به شهامت شان غبطه میخوردم
و به غرور شان آفرین میکردم
سردی به پوستم میکوفت
و در آن خدا را لمس میکردم
پنجره غبار میزد
و فرشتگانیکه ارواح پشیمان را
در آغوش بالا میکشیدند
مغشوش تر میشدند
وجودم به بستر حرارت میداد
خدا هنوز آنجا بود و بمن مینگرست
چشمانم را میبستم
به جزیره فکر میکردم که به آتش زده بودم
و از شرم میمردم
بر خواستم
سرما به عجله نیش زدن گرفت
و چشمانم وادار به عبور تند از یک عمر گناهی کرد
که بر من ریخته بود
بعد از درنگ سرد
در مقابلم فرعونی ایستاد
که از بازوان خود خون می مکید
من آنشب
خود را در آیینه سخت متحمل شدم
و آنشب
در درون فرعونی گریستم
خدا هنوز آنجا بود
و من از شرم میمردم
عبدالله فرحمند
28 جنوری 2011
کابل افغانستان
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
پیش از مرگ