آرشیف

2014-11-18

عبدالله فرحمند

محروق بوسه

مجموعه " تا ماه "
 

پیوند من به لانه سر سبز میرسد
محکم ز چند پود
از طول یک زمان
از صف چند فصل
پیوند من به وادی خوشبخت میرسد
از روی قله ها
آن قله های وحشی و آن کوهسار دور
تا آن فراز های طلائی رخ غروب
تا سرزمین "غور"
تا چادر پیراسته از عطر عاطفه
تا یک شهنشاه بلند پیکر دلیر
پیوند من ز فصل درخشا ز نور گرم
معطر زبوی هر گل کت در خیال است
تا سرزمین مطلع خورشید و ماهتاب
تا آدم و حوا
تا دور و ماورأ
فراشته دوسر
هردو رسیده ایم
تا معبر کنون
لیکن دریغ
اینجا خبر ز عطر و مه و آن بهار نیست
گویند ازآن گرم روز ها
پنجاه قرن راه ست
یا بیست قرن راه ست
یا یک و نیم قرن
یا که دو صدۀ
پیوند من, و من
با هم گریستسیم
 
***
من را در آسمان خزان آشیانه ایست
از ابرکاکیا
دور است و سایه رو
یک آئینهء بد اخم
یک اسپ بد لگام
پیوند من, و من
و سرزمین من
محروق بوسهء
از امروزگار ها

عبدالله فرحمند
کابل  –  عقرب  -1387