2014-11-18
عبدالله فرحمند
عشق برایی پشت پنجره ماندن نیست
برای دویدن است
برای گفتن در امواج صداییست
که از تو ساطع میشوند
عشق از آفتاب میرسد
از آب میرسد
من و تو با دستان پر حرارت چرا درنگ میکنیم
دستان من و تو قلاب میشود
و از آن عشق می آید
از تو عشق می آید
از من عشق می آید
من و تو از عنکبوت های کور اطاق بیگانه نیستیم
دست های من و عنکبوت ها پر آبله اند
و از تنیده های ما عشق می آید
اما تو پشت پنجره میمانی
در چشم هایت عشق آب میشود
دست های ما میگسلد
عشق معنی نمی شود
و در پشت گونه های پلیدان نقاب میشود
عبدالله فرحمند
12 اپریل 2011
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
دستها