آرشیف

2014-12-13

حبیب سرود

نگاه 90 درجه

 
نگاه 90 درجه
از ساین هر نگاه تو پیدا نموده ام
برقلب تست یک نفر، آری شمرده ام
کوساین هر نگاه تو معلوم نموده است
کس نیست بردلت، یکی جز من که بوده ام
 
پاسورد 
به مثل پاسورد از یاد نه میری
الهی ساده گک بیخی نمیری
به یاد داری پیامی داده بودی؟
«بگوبرمن که من را دوست داری؟»
 
تحفه
یک کسی، یک دختری را قندو قندول کرده است
قامت و اندام نرمش را چه مقبول کرده است
هر کسی را در جهانش داده چیزی، تحفه ای
دخترک را تحفه بر دل های مقتول کرده است
 
جواب
عزيزم توبه ناحق قهري از من
برو آزاد دستت تا به لندن
مه كو زنگت زدم ok  نكردي
به اول دوست بوديم حال دشمن
 
اشاره
اشاره از ته يي دهليز نماید
دلم ز عشق او جيز جيز نماید
قسم به بوسه هاي موي و رويش
بهار زنده گير پاييز نماید
 
نا جوان
كچالويي تو دختر ، يارِ ماني[1]
فركتوزي، لپيدي، سيمياني
بيا تا ديگ بوست پُخته ميشه
اگر سيرم نسازي ناجواني!
 
کسالت
الا دختر كسالت مي كني تو
به يك بوسك قناعت مي كني تو
اگر گويم يكي را ساز دوتا
مرا با نيش بوت لت مي كني تو
 
قول
گُلي! اِمشَو مه پا بندُم بيايي!
ز دستت من نظر بندُم بيايي!
فقط يك بوس از او لب ها بگيرم
اگر مردم بديد جَندُم بيايي!
 
سوچ و پوچ
بيا اي رفيق اندكي لوچ گو
از او دختري كرده است كوچ گو
نگار و خمار و گل و مي بس است
ز تكنالوژي گو سوچ و پوچ گو
  
لافوک
عــزيزم بــه قولت: شفيقي بـــه من؟
دقيقـــا ً،عميقـــا ً، رفـيقي بـــه من؟
نه بــابــا شمـا لافوکید، بز دلید!
دروغ است كه گفتي شقيقي به من!

پایان
 


[1]: یار مانی= یار ما هستی