آرشیف

2015-1-5

حبیب سرود

آیا من شهرم؟

زمانی‌که گپ از شهر به میان می‌آید، امکانات زنده‌گی، خدمات شهری، فرهنگ شهرنشینی و مسوولیت‌های شهروندان خود شان را در نظر شما نمایان می‌نمایند. بدون شک که شهرها باید دارای مکاتب، شفاخانه‌ها، تفریح‌گاه‌ها، محیط زیست مناسب، تاسیسات برق و آب آشامیدنی، جاده‌ها، ترانسپورت شهری، رسانه‌ها، نهادهای مدنی و خیریه وغیره باشند تا جواب‌گوی تجمع مردم باشد؛ ولی به حال من باید تأسف خورد، اصلن باید گریست؛ چون من این همه را به‌گونه‌ای ندارم؛ به‌ویژه از شهروندان آگاه و مسوولیت‌پذیر و دارای فرهنگ شهری، و مدیران دل‌سوز و کارآمد محروم ام! پس من حق دارم بپرسم که آیا من شهرم؟
شهر جایی است  که هر سوی آن را نگاه کنی برج‌ها و بلندمنزل‌ها خود شان را در چشمان شما می‌کشند، جایی‌که مردم حتا کم‌تر وقت می‌یابند که احوال هم‌دیگر را بگیرند، جایی‌که مصروفیت‌های کاذب و نفس‌گیر زنده‌گی، «عشقِ پخته‌ی خانه‌های خام» را از مردم گرفته است؛ شهر جایی است که در آن صفا، صمیمیت، هم‌دلی و دوستی در کار و زنده‌گی، که در روستا حرف اول را می‌زند وجود ندارد؛ بل‌که مناسبات ریاکارانه‌ی معمولیِ دنیوی در آن بیداد می‌کند.
بلی! من فیروزکوه ام؛ شهری‌که همه واژه‌ها عاجز از بیان درد من‌اند. شهری‌که جوانان و فرهنیگیان آن نام فیروزکوه را بر من گزیده‌اند، جوانانی‌که خوبی مرا می‌خواستند، فرهنگیانی‌که خود شان را پاس‌دار میراث‌های گذشته‌گان خویش می‌دانند؛ اما ای کاش که باز آستین بالا بزنند برای تغییر خودم نه تغییر نام من!! چون من از آینده خویش بسیار تشویش دارم، نمی‌دانم که با این همه نابسامانی‌ها کارم به کجا خواهد کشید؟ کسانی‌که در من زنده‌گی دارند خیلی غافل اند، در سیزده سال گذشته توجه آنچنانی‌ای که باید بر من می‌شد نشده است؛ چون من هریرود را که بسیار بی‌رحمانه و مثل خنجر از قلب من می‌گذرد، دارم و هیچ فایده‌ای از آن به من نمی‌رسد؛ نی از آن برای آبیاری‌ام استفاده می‌شود و نی هم برای روشن‌کردن و شادابیِ شب‌هایم. من از دیگر شهرها چی کم دارم؟ شاید بی‌مهری و اتفاق شهروندانم را؛ شهروندانی‌که به کشت للمی و چراغ‌موشک‌های پدرکلان‌های شان عادت کرده‌اند!
بلی، شهروند عزیز! خواهش می‌کنم، عذر می‌کنم، تو را به عزت و شرافت‌ات سوگند می‌دهم که احساس مسوولیت نمای و مرا دوست بدار؛ چون تو انسان ماقبلِ تاریخ نیستی که شب‌هایت را در روشنیِ آتش سپری کنی و غذایت را از کشت للمی به دست آوری! لطفن عزیز من!

حبیب سرود
فیروزکوه