آرشیف

2014-12-13

حبیب سرود

یک شهر بوسه‌ی ولگرد

عشقی‌که خانه در دل ناشاد می‌زند
بر پایه‌های رابطه پولاد می‌زند
یک شهر پر ز بوسه‌ی ولگرد بر لبت
در انتظار کیف شدن داد می‌زند
دنیای لذتی‌ست که دستان چشم تو
قوغ کباب قلب مرا باد می‌زند
اکنون که باز آمده‌ام پیش خانه‌ات
چشمی ز پشت پنجره فریاد می‌زند
چشمی‌که نامه‌های ترا خوانده بارها
بر دست خط تو شده معتاد، نازنین!

8/11/1391
دره‌ی کشرو