آرشیف

2014-12-13

حبیب سرود

دو سؤال از دو نفر

جناب رحمتی و آقای قایم؛ والی و فرمانده پولیس ولایت غور!
از شر طالبان به پناه دیوارهای کانکریتی می‌خواهمِ تان.
آقای والی!
شاید خبر باشید که بر سر مردم غور چه می‌گذرد؟ غوری‌که یک زمان «پنجشیر دوم» لقب گرفته بود و در 10 سال از 13 سال حکومت آقای کرزی یکی از آرام‌ترین ولایت‌های افغانستان بود و مردم غور این‌را خوب می‌دانند که پیش از این، غور چیز زیادی نداشت؛ ولی شاهد کارهای خوبی هم در این سال‌ها بوده‌اند از آبادی و بازسازی‌ای اندکی که به قول خود تان «دولت نتوانست به اندازه‌ای که شایسته و سزاوار شما مردم با دیانت باشد… توجه نماید» گرفته تا آرامی نسبی‌ای که تا چند وقت پیش در غور حکم‌فرما بود و اطفال غوری با خیال راحت می‌توانست به مکتب برود و مسافران بدون کدام تشویش به سفر شان ادامه بدهند؛ اما حالا که از کنار «نارضایتی مردم در مورد حکومت‌داریِ خوب و موجودیت فساد اداری در ادارات دولتی» بخیر بگذریم، طالبان در ولسوالی پسابند تانک‌ها و موترهای پولیس را با تجهیزات آن‌ها با خود شان می‌برند، در کنار سرک‌های ولسوالی دولینه بجای درخت ماین کاشته می‌شود، ولسوالی چهارسده را طالبان به تصرف می‌گیرند، در ولسوالی دولتیار هر شب زمزمه حمله طالبان می‌باشد، در غلمین و مرغاب که مربوط مرکز ولایت‌اند انتخابات برگزار نمی‌شود و هر روز خبرهای بد و وحشت‌ناکی از این مناطق به گوش‌های شهریان فیروزکوه زخم می‌زنند. و جالب و تکاندهنده این‌که در قریه رییس ولایتی شورای عالی صلح؛ در «بادگاه» که در 27 کیلومتری شهر فیروزکوه مرکز ولایت غور واقع می‌باشد «طالبان» دست به کشتار مردم بی‌گناه می‌زنند و 14 تن مسافر را تیرباران می‌کنند… و دیگر خبرهایی‌که شاید به نظر شما خیلی مهم نیستند…
جناب فرمانده!
از قُلدوری‌ها و زورگویی‌های نیروهای امنیتی در داخل شهر چه بگویم؟ خوب می‌دانید که این روند از همان آغاز آمدن شما در غور رو به افزایش است و شاید این کار یکی از دست‌آوردهای شما باشد؛ ناامنیِ ولسوالی‌ها و مناطق دوردست غور هم‌چنان. راستی، این شعارِ «پولیس در خدمت مردم» را وارونه و بر «پولیس در خدمت فرمانده!» دگرگون نکنید!
آقای والی و جناب فرمانده!
آیا وقتی شده که با خود اندیشیده باشید که در جذب هم‌کاری مردم در تأمین صلح و امنیت ناتوان بوده‌اید؟
آیا از خود پرسیده‌اید که شما در این‌جا به چه‌کار آمده‌اید؟

با سفید چشمی
حبیب‌الله سرود