آرشیف

2014-12-13

حبیب سرود

شیطان و شب

باید چه‌کار کرد که این شب سحر شود؟
چشمان مردهای ده، یک‌سر به سر شود
آواز سبز برگ رهایی ز هر طرف
بر بال‌های سخت ابابیل پر شود
من نسل زیست کرده به شب خسته‌ام ز او
باید چه‌گونه؟ روز ازین گپ خبر شود
شیطان‌و‌شب زدند به‌هم، پوست خویش را
باید برید گردن شیطان، اگر شود
باید برید گردن شیطان مست را
تا گوش شب ز جیغ، ز فریاد… کر شود
در باغ زشت شب همه از جنس شب، به شب
باید که جُست راهِ که بر او تبر شود
 
28/1/1391
کابل