2014-12-13
حبیب سرود
آمد بهار و گشته دلام در هوای تو
یک ابر با سلیقه، که بارد برای تو
من ابر با سلیقه پُر از رعد و آتشام
آواز میکشد دل من، از ندای تو
باران شوم ببارم و لذت برد خدا
وقتیکه تر شوند گُلِ دست و پای تو
مانند یک درخت ترا آبرو دهم
از جنس شوخ چادر انگیزهزای تو
چون، باغ من یگانه درختاش تو بودهای!
آخر تو هم که خشک شوی، وای… وای… من…
آری بهار آمده، کی همسفر شویم؟
کو کفشهای تو؟ وَ کجا کفشهای من؟
اینبار باز شعر به پرسش تمام شد!
…
حبیب سرود
14/12/1392
فیروزکوه
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
درخت (2)