آرشیف

2014-12-13

حبیب سرود

اعتیاد داغ

جاری‌ستم به مثل غزل‌ها، به یاد تو
در من که موج می‌زند این اعتیاد تو
این اعتیاد داغ، مرا می‌کُشد، فقط!
با لحظه‌های بی‌مزه و بدنژاد تو
این‌جا مرا غزل‌زده‌گی سخت آشناست
از اشتهای نازک و سرد و زیاد تو
از انجماد دلهره تا مرگ آرزو
یا انتظار خوک‌سری، پیشنهاد تو
وقتی‌که بر گلوی تفاهم نمی‌رسی
گم می‌شود ز فرق سرم اعتماد تو
با یک‌هزاروسیصدوهشتادوهفت غم
در جای دور پَرسه زنم امتداد تو

10/8/1391 جلال‌آباد