آرشیف

2015-6-22

احمد شکیب حمیدی

ممنون جنرال حمیدگل! حقا کــــــــــه مردی!

بدون شک فراگیرترین  بحرانی که در بر گیرنده تمام بحران‌ها و آسیب‌های اجتماعی و سرچشمه اختلاف در بین یک جامعه میباشد, بحران گمراهی یا کج راهیست!  که سایر بحران‌ های اجتماعی به نوعی محصول و زاییده آنست .در موجودیت این بحران , جامعه دچار سر در گمی گردیده و تشخیص "دوست" از " دشمن" مشکل میگردد. مردم نسبت به همه نخبگان , سیاست گذاران و گردانندگان امور کشور ظنین شده و در نهایت دوست و دشمن در چشم ملت بطور یکسان در یک ترازو بعنوان "دشمن " سبک و سنگین میگردند بعباره دیگر همه مهره ها در چشم مردم تبدیل به مهره سیاه و احیانآ خاکستری میگردد و دیگر مهره سفیدی بچشم مردم نمیخورد !!.
آری امروز اگر پای صحبت هر هموطن از تحلیلگر سیاسی گرفته تا یک شهروند عادی بنشینی ! نخست از جنگ های به اصطلاح داخلی(؟) یا تنظیمی دهه 1990 مینالد و نفرت و انزجارش را از عاملین این جنگهای خانمانسوز اعلام میکنند و سپس از ویرانی شهر زیبای کابل و از کشته شدن 65 هزار کابلی به اساس سرشماری ملالی جویا فریاد سر میدهد اما وقتی بپرسی مسئول اینهمه کشت و خون و ویرانی بنظر شخص شما کیست؟ میگویند : کلش کد! کدامش نکد! او بیادر کلش چوکی پرست بود! حتا برخی از نخبگان آگاهانه همچنان در شیپور جهالت و بیخبری میدمند و خشک وتر را یکسان مسئول ویرانی کابل زیبا قلمداد میکنند. در این میان مسئولین و مسببین اصلی این همه جنایات هولناک که از برکت باداران خارجی شان هنوز هم صاحب دم و دستگاه و کرسی های دولتی هستند بی تفاوت نظاره گر ناله آنهای هستند  که دیروز بخون عزیزان شان وضو گرفته اند و احتمالا  بر حماقت آنها میخندد و اگر احیانآ  گاهی هم به  بازنگري پيشينه رفتار ,كردار , كژرويها و لغزشهایشان ميپردازند،نتنها  شهامت و درايت پذيرش خطا وناآگاهي خويش را ندارند،بلکه بطور پیگیر سعی شان بر این است تا جنایات ننگین گذشته شانرا گردن آويز ديگران سازند. و حقا که در این مدت خوب بچشم مردم ماهرانه خاک ریخته اند و آنها را راه گمک کرده اند. زیرا آنها بخوبی میدانند که مردمی که  بشدت آسیب دیده اند, برای آنها فرقی نمیکند که متهم اصلی کیست؟ زیرا آنها همه طرف های در گیر را مقصر میدانند و در این میان نام مجاهد و طالب در صف اول قرار دارد! 
تلخبختانه این سر درگمی و آشفتگی که بدون شک  طعنه ایست به بیداری و خرد روشنفکر و سیاسیون خود ما  ! نزدیک به دو دهه تمام و عیار اذهان ملت مظلوم ما را محاصره کرده بود تا آنجائیکه این ملت را تا سرحد استخوان شکنی رهنمون کرد. تا اینکه هفته قبل جنرال حمیدگل رئیس سابق آی ایس آی  مرد و مردانه به این پرسش گنگ و مبهم در یک مصاحبه ای با صدای المان پاسخ گفت : او به زاوایای تاریک این بازی پیچیده مثل یک نور افگن روشنی انداخت! و خط فاصل میان" ملامت و سلامت " را ترسیم نمود.  پس از شنیدن مصاحبه او احساس کردم اگر از او تشکر نکنم انسانیتم را گم میکنم ! او بطور آشکار اعلام کرد که آنکه از چهار آسیاب کابل را مورد حمله قرار میداد مثل او یک پاکستانسیت! و اینکار را برای منافع ملی پاکستان انجام میداد و آنکه امروز به قتل کودک و پیر و جوان بیگناه دست میزند پاکستانی تر از اوست! اعتراف مردانه و مغرورانه از این بهتر نخواهد بود.(دشمن دانا که غم جان بود-بهتر از آن دوست که نادان بود..)
 لهذا از این اظهارات افشاگرایانه پیداست که  حکومت  شهید استاد ربانی  نه تنها مسئول ویرانی کابل و قتل کابلیان نیست (همانطوری که مجاهدین در طول 14 سال جهاد علیه شوروی مسئوول ویرانی یک سوم کشور  و دو میلیون شهید نیستند. ) بلکه همین اداره یگانه مدافع منافع ملی افغانستان در مقابل پاکستانیان بوده و دراين ميان مسعود بارزترين نمونه ونماد یک قهرمان واقعی بوده است، كه بدون هيچ چشمداشت شخصی پاي پيش نهاد و زندگاني خويش را درپيشخوان تاريخ میهنش گذاشت  تا ازفروافتادن سرزمين ومردمش از بند اسارت و غلامی و از افتادن هموطنان مظلومش  در چاه جهل وجنون وجنايت پيشگيري كند، خوشبختانه تمامي گفتار وكرداراو درپيش چشمهاي تيز بين تاريخ قراردارد،و کسی نمیتواند از آن چشم پوشی کند.
 حمید گل 18 سال پیش نیز اظهاراتی مشابه ای را مبنی بر اینکه استاد ربانی از وی خواسته بود تا با وی بحیث مشاور دفاعی کار کند انجام داده بود. هرچند این اظهارات از جانب دولت اسلامی و شخص استاد ربانی تائید نگردید اما گیرم که این حرف واقعیت داشته باشد این خود درایت و سیاست مداری استاد ربانی را بنمایش میگذارد. زیرا تنها و فقط استاد بود که میدانست افسار چهار آسیاب در دست حمید گل است.لهذا وی را تلویحآ فهمانده باشد که برادر دیگر پاکستانی ات را بفهمان که پاکستانی ها هیچگاه نمیتوانند بزور راکت بر افغانستان حکومت کنند. از سوی دیگر استاد کاملا مطمئن بود که با بستن دل شیر بدل حمیدگل او هیچگاه جرئت آمدن و مشاورت در ارگ افغانستان را با موجودیت مسعود بزرگ نداشت.
در فرجام قابل یاد آوری میدانم که هدف من از این نوشتار فراخوانیست برای روشنگری ملت مظلوم مان!
 بنظر بنده بیان, پخش و اطلاع رسانی اظهارات افشاگرایانه حمیدگل  وظیفه ملی تک تک ماست! من از تمام روشنفکران نخبگان , نشرات چاپی صوتی , تصویری  و انترنتی  تمنا دارم که از این اظهارات افشاگرایانه حمیدگل استفاده اعظمی نمایند و در صورت امکان برنامه ای و ستون را تحت عنوان "شکریه حمید گل " برای همیشه در نشرات شان داشته باشند. باکی نیست اگر تا امروز نسبت به هر دلیلی یک چنین واقعیت تاریخی را نمیدانستیم و یا هم عمدآ خود را بکوچه حسن چپ میزدیم. هنوز هم دیر نشده و نباید اجازه داد پاکستانی ها در بین ملت ما استخوان شکنی کنند. با براه انداختن این گفتمان حد اقل مردم شریف مان دوست و دشمن شانرا نیک میشناسند و بیگمان چنین گفتمان ها در پروسه وحدت ملی نهایت مفید و ارزنده خواهد بود .