آرشیف

2015-6-22

احمد شکیب حمیدی

مـــن کــیــــم

کیستم من؟ یک هوس؟ یا آرزو؟ یا التهاب
میدرخشم هفت رنگ اما تهی ام چون حباب

یا چو مجنون ور شکست پوچ دنیای خیال
عکسی از حرمانم و اندوه اندر روی آب

کیستم من؟ یک غبار لغز روی شیشۀ
قصۀ کو کهنه گردیدست در لای کتاب

شایدم تصویر رنج و معنی یی ناکامی ام
یا شدم افیونی , از اندوه بی حد و حساب

همچو باغ زرد پاییزی یی حسرت نا امید
ترسم از باد و جدایی خسته سرتا پا عذاب

گور سرد آرزو بودست قلب غمکشم
هالۀ ابهام یا خوابم ندانم یا سراب

همچو روح مرده ام آواره در ویرانه ها
خستۀ آوارۀ بشکسته در شهری خراب

کیستم؟آخر نه فهمیدم که یک عمری چرا؟
شه کلید عاجزم در یک سوال بی جواب

کرده بی تاب و شکیبم هرچه بادا باد باد
بر ستاره عاشقم کو هست رشک آفتاب

دن هاگ
31دسامبر2011