آرشیف

2015-6-22

احمد شکیب حمیدی

رب الــنــــوع

در این سرا گلیست که در کوه قاف نیست
پروردگار حسن همین است لاف نیست

در انحنای سورۀ لبهای او خدا
بنوشته آیۀ که در آن اختلاف نیست

پروین و ماه و مهر و زحل هم در آسمان
چون آسمان آبی چشم تو صاف نیست

نقش ترا چو موم به اشکال گونه گون
بنمودم حک و در دل سنگم شگاف نیست

احساس عشق و خواب وصال ترا همیش
مژده ز هاتفیست که در آن خلاف نیست

ترسیم شعر های جهان نقش پای توست 
خوشتر ز آرزویی و این هم گزاف نیست

در لاله زار حسن دو چشمان نرگسین
رنگین ترین شگوفه که کم از طواف نیست

گفتی خمیر تا دل شب دست بوس بود
دانم که شهر بوسه برایش کفاف نیست

دیوانگیست پیش پری درد دل شکیب 
عشقیست در سکوت که در اعتراف نیست