2014-12-13
حبیب سرود
این هدیه ی ناچیز به استقبال شعر زیبای استاد خوش کلام استاد فضل الحق «فضل» که مطلع آن:
خاک بر چشم خلایق نرم نرمک میزنیم
پول ملت را به مثل نان و چلپک میزنیم
میباشد، سروده شده که تقدیم به حضوری تمام بزرگان مینمایم.
احتراماً باسلامی دست دستک میزنیم
خانه های شعرها شان را تک و تک میزنیم
شعر های استادان هر یکی در آسمان
ما زنور شعرها شان پلک پلکک میزنیم
استادان؛ ساقی و فضل و یگانه در فلک
می درخشند ما زشوق و شادی ذوقک میزنیم
این برای جمله استادان غور باستان
دست های هر یکی را بوسه بی شک میزنیم
واقعاً شعر شما است درد های این وطن!
افتخاراً ما به پا ایستاده چک چک میزنیم
ما زآب شعرها شان آبیاری می شویم
گربه بینی هرگهی ما تازه اوشک میزنیم
جام غور را پور و رنگین تر نمایند هر زمان
میشود اسراف گرما نوش جانک میزنیم؟
1389.7.21 کابل- دانشگاه
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
ما ز نور شعرها شان پلک پلکک میزنیم