آرشیف

2014-12-13

حبیب سرود

ما ز نور شعرها شان پلک پلکک میزنیم

 

این هدیه ی ناچیز به استقبال شعر زیبای استاد خوش کلام استاد فضل الحق «فضل» که مطلع آن:
 
خاک بر چشم خلایق نرم نرمک میزنیم
پول ملت را به مثل نان و چلپک میزنیم
 
میباشد، سروده شده که تقدیم به حضوری تمام بزرگان مینمایم.
 
احتراماً باسلامی دست دستک میزنیم
خانه های شعرها شان را تک و تک میزنیم
شعر های استادان هر یکی در آسمان
ما زنور شعرها شان پلک پلکک میزنیم
استادان؛ ساقی و فضل و یگانه در فلک
می درخشند ما زشوق و شادی ذوقک میزنیم
این برای جمله استادان غور باستان
دست های هر یکی را بوسه بی شک میزنیم
واقعاً شعر شما است درد های این وطن!
افتخاراً ما به پا ایستاده چک چک میزنیم
ما زآب شعرها شان آبیاری می شویم
گربه بینی هرگهی ما تازه اوشک میزنیم
جام غور را پور و رنگین تر نمایند هر زمان
میشود اسراف گرما نوش جانک میزنیم؟
 
1389.7.21 کابل- دانشگاه