2014-12-13
حبیب سرود
مبر نامم از ياد و برهان بگو
نظر كن به چشمم پشيمان ، بگو
ندارم به جز تو كسي همدمي
زعشقت تنم مال مالان بگو
رقيب از رفيقان و من بي خبر
يكايك سخن را به ياران بگو
همان دم كه خنجر زدي بردلم
تمام جهان گشت لرزان بگو
اگر ناله ام ،ماتمم من ز خود
ندارم زتو ناله ، نالان بگو
رهت راه ليلا ومن قيس تو
از آن ره بيا در بيابان بگو
درآن دم كه يوسف به چاه داد زد
وگر لطف داري به كنعان بگو
سر از ناز برزن ، فريبم مده
ترا هست باور به يزدان؟ بگو!
دلم را به مي يا كه ني، شاد كن
اگر مي نباشد ز بريان بگو
رگم را به پيمود جورت به دل
مرا گو برو، زير باران بگو
زمستان 87 درۀ كشرو
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
زير باران