2014-12-13
حبیب سرود
مرغی به بام عشق به دل پر پرک زده
در چادرِ زمین و همش را زرک زده
گل تا شگفت؛ در دلِ این زندگی، خدا-
از عطر ناب پیرهن دخترک زده
یک کس زعمق دل که به لبهای دختری
بوسی سرک ز عیش، میان سرک زده
دختر برای اینکه کسی شک نمود؛ رفت!
با رفتناش به قلب کسی صد ترک زده
لبهای نازکاش که کسی را ندید گفت:
این مرد مرحبا ز نفر بهترک زده
آیا ندید هیچ که چپ کوچه فوق هست؟
شرمید او ز ترس، خوده لادرک زده!
تا «چاق و چله» شد، همه را یک به یک بزد
سیلیِ محکمی، به روی «لاغرک» زده
برکس ندید تا که زدندش، به خود گفت:
بیشک که او ز من کده عالیترک زده!
11/3/1390 کابل
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
دلِ زندگی