آرشیف

2014-12-13

حبیب سرود

دختر قرن بیست و یک

دختر که بیست[1] و خوشنما شده در قرن بیست و یک
قصاب و دزد و بی وفا شده در قرن بیست و یک
در کشتیی حیات و ساحل شاداب دوستی
در بحر عشق ناخدا شده در قرن بیست و یک
دختر نمونه ی به لطف و سراپا ز مهر بود!
سمبول زشتی از جفا شده در قرن بیست و یک
هردم خیال و تیره قلب و دل آزار و شوخ شده!
چون اکتوران سینما شده در قرن بیست و یک
با لینز و عینک و با سرمه و مژگان و چشمکش
چشمش که بد تراز بلا شده در قرن بیست و یک
از چشم او به جای اشک کنون زهر می چکد!
با «زهر مار» آشنا شده در قرن بیست ویک
میگن که شور با نمک شده، حالا که رفته او:
مرچ و پیازی هر غذا شده در قرن بیست ویک
چشم است و زهر می چکد که بلا هست هرچه هست،
این دل که رفته مبتلا شده در قرن بیست ویک!!!
 26 آذر 1389  کابل

 


[1] Best= بهترین