آرشیف

2015-8-27

استاد خیرالاحد غوری

گدایی گری چیست

گدایی گری چیست؟

گدایی گری  را می توان تحت عنوان «دست درازی کردن » برای کسب درآمد، و احتمالا «سؤال به کف » تعریف کرد. گدایی فراگردی است که به موجب آن، فرد گدایی گر  از دسترنج دیگران بهره مند می شود و زندگی می گذراند. هر یک از افراد جامعه را که نه صاحب حرفه (در مفهوم اقتصادی آن) هستند و نه در تولید اجتماعی، مشارکتی دارند و همواره با شیوه ها و شگردهای متنوع، طفیلی و زائده اجتماعی هستند، متکدی می گویند.
از نظرگاه جامعه شناختی گدایی را می توان نوعی انحراف اجتماعی – که فرد در آن نقش مشخص و بعضا متفاوتی (سرقت، روسپی گری، واسطه گری، اعتیاد، و…) را بر عهده دارد – به حساب آورد. و یا به منزله نمونه ای از مرحله شغلی، (CCAREER) نزد گدایی گران حرفه ای، آبرومندانه و غیرآبرومندانه (غیر مشروع) در مشاغل انحرافی تلقی کرد.
«گیلمور» جامعه شناس معاصر غربی معتقد است: «گدایی » یک فعالیت سازمان یافته است که در آن فرد، «گدایی » را به «کارکردن » ترجیح می دهد. (البته قادر به ….کار)

گدایی گری چهارخصوصیت عمده دارد:

 1.  گدایی گر از مسؤولیتهای اجتماعی معاف است;

2.   دگدایی گر به خاطر نیازمندی مورد تفریع و سرزنش قرار نمی گیرد.

3.   چنین شخصیتی انتظار دارد که دیگران به او کمک کنند;

4.   در تولید اجتماعی مشارکت نداشته از دسترنج دیگران زندگی می گذراند.

پدیده گدایی با دو عامل مهم; یعنی: «کمک دهنده » و «کمک گیرنده » رابطه دارد. «کمک دهنده ها» همان مردم هستند که آنها را می توان به دسته های ذیل تقسیم بندی کرد:

 1.   عده ای بر اساس وظیفه شرعی به فقرا و مستمندان کمک می کنند.

2.   گروهی دیگر آن را وظیفه انسانی و نوع دوستی می دانند.

3.    تعدادی به علت این که نیازمند بودن را یک نقص اجتماعی می دانند خود را در رفع این نقیصه مسؤول می دانند.

4.   دسته چهارم کسانی هستند که کمک های خود را با نیت نذر و صدقه انفاق می کنند..

بنابراین، «گدایی گری صورتی از زندگی ارزان قیمتی است که تنها بهای آن فقر مناعت طبع و سیر قهقرایی کمال انسان است..
یکی از ضرورتهای تبیین و برخورد صحیح و منطقی با پدیده گدایی گری، تفکیک انواع این پدیده و شیوه ها و اشکال مربوط به آن است. سیاستها و راهبردهای انتخابی سازمانهای ذیربط بر سر مقابله با پدیده گدایی بستگی دارد به تحلیل از سرشت و انواع تکدی گری که جامعه با آن مواجه است. بطور معمول، کارشناسان مسائل اجتماعی بر طبق مشاهدات و نتایج به دست آمده به یک تقسیم بندی دوگانه از تکدی، یعنی تکدی آبرومندانه در کنار تکدی آشکار و غیر آبرومندانه پرداخته اند.
الف) گدایی گری  پنهان:
آن است که به طریق پنهان و آبرومندانه مانند دراویش، دعانویسان و کولی ها.
دراویش: افرادی هستند که با کشکول و تبرزین و با «زمزمه اوراد و اذکار» و یا خواندن اشعار و روایت قصه های ملی و مذهبی به گدایی می پردازند. «در گذشته، عمده ترین متکدیان، دراویش بودند که با استفاده از عواطف و باورهای مردم به گدایی می پرداختند. در هند و پاکستان دروایشی هستند که خود را در بدترین وضع قرار می دهند، مثلا دسته جمعی در گوشه ای معتکف می شوند و نوحه های مذهبی می خوانند و اعضای بدنشان را به لرزه در می آورند و از این راه گدایی می کنند. هدف این افراد، شکستن غرور و عزت نفس در این مرحله است (7)
دعانویسان:
کسانی هستند که بر روی کاغذهای طومار مانندی دعا می نویسند و به عنوان نسخه شفابخش به مردمان و افراد نیازمند و ساده لوح می فروشند. این دسته در مناطقی که دارای ساختار سنتی و قدیمی است و در جوامع کوچکتر و شهرستانها – که بافت سنتی دارند – از ارزش ویژه ای برخوردارند و در نقشها و به شیوه های مختلف به گدایی مشغولند.
چالو ها :
چالو ها طایفه ای از بقایای هندیان رامشگر است که در عهد بهرام گور به ایران و افغانستان آمده اند. مردمی صحرانشین و بیابانگرد هستند و در همه جا گردش می کنند. چالو  ها با فالگیری و کف بینی و بندبازی، زنان و مردان ساده لوح را فریب می دهند و از این طریق مبالغی را به دست می آورند.
ب) گدایی گری  آشکار:
کسانی که آشکارا و با استفاده از فنون و رموز روان شناسی ترحم مردم را به خود جلب و به شیوه ها و صور مختلف از دیگران تقاضای کمک می کنند به این نوع تکدی می پردازند.
مهمترین شکل گدایی آشکار، تکدی «حرفه ای – تخصصی » است گداهای حرفه ای افرادی هستند که از نظر مالی وضع خوبی دارند ولی گدایی را یک «کار» در ردیف سایر شغلها مثل خرید و فروش و کارهای تولیدی به حساب می آورند.
این گروه دارای تشکیلات مفصلی هستند که به صورت یک سازمان غیر رسمی اما زنده و جاندار، فعالیت می کنند. در این تشکیلات همه چیز بر اساس توانایی شخص متکدی و ویژگیهای مکانی، جمعیتی، اقتصادی و… تقسیم می شود، لذا هر مکانی دارای ارزشهای مشخص و اهمیتی متفاوت از جاهای دیگر بوده و اصطلاحا «سرقفلی » خاص خود را دارد.
به نظر «رابرت ازراپارک »، (R,EZEA,P) برجسته ترین عضو مکتب جامعه شناسی شیکاگو: «در شهر، هر شغلی حتی «شغل گدایی » گرایش دارد که خصوصیت یک حرفه را پیدا کند و نیز هر شغلی دارای نظم و قاعده ای است که هر که می خواهد در آن شغل موفق شود ملزم به رعایت آن است»
حاصل آن که گدایان حرفه ای بنیکی از فنون و رموز روان شناسی گدایی آگاهی کافی دارند. می دانند چگونه و در کجا گدایی کنند و چگونه ترحم مردمان را به خود جلب کنند. در جاهایی که گدایی گروهی و سازمان یافته وجود دارد از طریق کارآموزی و تعلیم، گدیان خبره اطلاعات خود را به نورسیده ها انتقال می دهند و بدین ترتیب گدایی حرفه ای تخصصی پاینده می شود.
عوامل مؤثر در ظهور پدیده گدایی گری
بسیاری از انواع گدایی گری، بر اساس عوامل روانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به وجود می آید و محصول ساختار اجتماعی و نارساییهای ناشی از آن است. با توجه به مطالعات انجام شده، به طور کلی عوامل مؤثر در ایجاد و گسترش پدیده تکدی را می توان در دو عامل عمده و مهم خلاصه کرد:
1- عوامل اجتماعی – اقتصادی:
گدایی یک زایده اجتماعی است که در پیدایش آن چند عامل دخالت دارند: فقدان اشتغال و کار، فقر مادی، پیری و از کار افتادگی، رخوت و سستی، اعتیاد، معلولیت و بیماری، مسائل خانوادگی از قبیل پاشیده شدن خانواده، مهاجرت از روستا به شهر، نابسامانیهای اقتصادی از قبیل کمی درآمد در بعضی از مشاغل، بالابودن هزینه زندگی، ضعف فرهنگ حاکم بر خانواده های متکدیان، شکاف عمیق طبقاتی و غیره از جمله این عوامل به شمار می روند.
علل اجتماعی دیگر گدایی مربوط به کمبودهایی است که در اثر نارساییهای موجود در جامعه به وجود می آید. باید اذعان داشت که برخی از این گدایان محصول نابسامانی اجتماعی هستند. بدین معنی که جامعه نتوانسته است افراد سالخورده، عاجز، معلول، یتیم و امثال آنان را در مراکز مناسبی سازمان بخشد و برای آنان زندگی انسانی لازم را فراهم آورد. در نتیجه آنان نیز از فرط ناچاری برای بقای خویش به تکدی می پردازند.
«شرمن و وود» نیز استدلال می کنند که گسترش «بیکاری » مساله تقاضای کالاهای ساخته شده را دچار مشکل می کند. زیرا در این دوره، کارگران درآمدشان از حد معمول کمتر است و تقاضا برای کالاهای مصرفی آنان به حداقل می رسد. از این رو برای مدتی کسادی و تنزل اقتصادی بدتر و وخیمتر می شود. بیکاری فراوان از تقاضا می کاهد و کاهش تقاضا به بیکاری بیشتری می انجامد. گرچه بالاخره، اوضاع به حال اول برمی گردد و کاهش تقاضا به آهستگی انجام می پذیرد لکن کارگران باید چیزی برای خوردن داشته باشند. به هر صورت مردم مصرف خودشان را حفظ می کنند. بطوری که مصرف کمتر از درآمد تنزل می کند. حفظ مصرف از طریق «گدایی »، اخذ وام (مقداری بدهکاریهای تازه به بار می آید)، دزدی (افزایش جنایات) و خدمات دولتی (نظیر پرداخت غرامت دوره بیکاری) صورت می پذیرد.
2 – عوامل روانی و فردی:
مطالعه ریشه های روانی و فردی تکدی، بسیار جالب است. این امر نقش مؤثری در بزهکاری و تکدی گری دارد. زیرا: «شرایط فردی، چیزی جز نتیجه شرایط محیط زیست و اثرات اجتماعی است و موجد استعدادهای جرم زا و گرایش های انحرافی در نزد افراد می شود».
طبق نتایج به دست آمده از تحقیقات متعدد، درصد قابل ملاحظه ای از افراد متکدی، از اختلالات شدید روانی رنج می برند. از این دیدگاه، اختلال روانی، کم و بیش، در فردی شکل می گیرد و به ظهور می رسد که در اثر حوادث غیر مترقبه، روحش آزار دیده باشد. نتیجه این تاثیرات سوء، روی آوردن شخص به دست درازی و اختلالات رفتاری است که زمینه انجام عمل تکدی گری را تسهیل می کند.
«دیوانگان و آنان که تعادل قوای خود را – چه به صورت ژنتیکی و چه در اثر عوامل محیطی – از دست داده اند، نیز از کسانی هستند که به گدایی می پردازند، بی آن که الزاما درکی اقتصادی همانند دیگر متکدیان از این عمل داشته باشند. این دسته از افراد به علت عدم پذیرش اجتماعی و تحمل نشدن از سوی وابستگان خویش، به صحنه تکدی پرتاب می شوند و بتدریج در اثر یادگیری اجتماعی، این رفتار، به صورت یک عادت «غریزی – روانی » در آنان تکرار می شود. اتفاقا عموما از حاصل گدایی خویش بهره مند نیستند، زیرا حاصل کارشان یا توسط اراذل و اوباش به غارت می رود و یا آن را گم و گور می کنند.
شیوه های گدایی گرچه متعددند اما همه از یک اصل تبعیت می کنند و آن تلاش برای کسب پول بیشتر است; «به هر طریق ممکن ».
گاه همراه گدایان کودکان خردسال و معصومی را مشاهده می کنیم که بر اثر قرصهای خواب آور و انواع مخدر، معمولا بیحال و خواب آلوده، با لباسهای کثیف و پاره و کهنه، یا بر روی سنگ فرشهای خیابانها و پیاده روها دراز کشیده اند و یا بر پشت زنان و مردانی که برای گدایی در سر چهارراهها و در بین اتومبیلها پرسه می زنند، به خواب رفته اند. کودکانی که در نخستین سالهای عمر به جای بازیهای کودکانه، گدایی را تجربه می کنند و اکثرا از شیرخوارگاهها به عاریت گرفته شده اند. این کودکان بعد از رسیدن به سن حدودا 7 سالگی که سن آغاز گدایی به شیوه حرفه ای می باشد، این شغل را مستقلا ادامه داده خودکفا می شوند.
نوع مکان نیز عامل مهمی در تعیین شیوه تکدی است، معمولا گداهای شمال شهر سعی می کنند صورت ظاهر را حفظ کرده از راههای آبرومندانه گدایی کنند! اگر در نقاط مرکزی و جنوب شهر با گداهایی روبه رو می شویم که دست و پای خود را بطرز ماهرانه و با گریم به شکل ناقص درآورده اند و یا زنهایی که با یک قوطی اسپند در میان ماشینها وول می خورند و یا مردی همراه با چند تا از همان بچه های بی گناه و در حالی که تکه کاغذی در جلوی خود گذاشته و قصه زندگی اش را بر روی آن نوشته است اما، در نقاط ثروتمند شهر آقا یا خانمی با لباسهای تمیز جلو آمده به عنوان این که مثلا مسافری از شهرستان است و کیفش را دزدیده اند، مؤدبانه فقط برای یک بلیط اتوبوس پول طلب می کنند اگرچه این شیوه ها قدیمی شده و اکثر مردم نیز از آن مطلعند، باز هم به این ثروتمندان گدانما و به این لکه های ننگ شهر کمک می کنند، که این مساله جای پرسش و تعجب دارد. شیوه های دیگر گدایی گری  عبارت است از:
تظاهر به نقص عضو.
جلب توجه عمومی با کرایه بچه های بی گناه و خواباندن آنها در معابر عمومی.
سوء استفاده از مذهب به خاطر اعتقادات عمیق مردم به مسائل شرعی و مذهبی.
پوشیدن لباسهای مندرس و تحریک احساسات مردم.
گدایی گری را باید آبستن اجتماعی متعددی قلمداد کرد. اکثر بررسیهای انجام شده، از رابطه بین گدایی و اعتیاد، بزهکاری، خودکشی، میخوارگی، روابط جنسی (فساد و فحشا)، لاابالی گری، سرقت، و… حکایت می کنند.
علتهای دیگری مانند فقر مادی و ناکامی اقتصادی، فقر فرهنگی، اعتیاد، رخوت و سستی، مهاجرت، معلولیت، بی مهری و غیره ممکن است موجب شود که جوان یا سالمندی به گدایی روی آورد. گاهی حتی کمبود درآمد در بعضی از مشاغل و بالا بودن هزینه زندگی نیز ممکن است چنین عارضه ای را پدید آورد و به دنبال آن شخص به گروههای بزهکار بپیوندد و به انواع انحرافات اجتماعی روی آورد.
با این حال تکدی، به تنهایی، عامل انحرافات آنها نیست بلکه بسیاری از علل دیگر در پدید آمدن این وضع دخالت دارند.
دین مبین اسلام با تحریم ربا و تراکم بی جهت ثروت و فعالیتها و کوششهای نازا و عقیم، «گدایی گری  » را به عنوان یکی از کسبهای منفور اعلام کرده و آن را سخت مورد مذمت و سرزنش قرار داده است.
«اسلام » دستور داده است که مردم تن به مذلت و خواری ندهند، خود را زبون و پست نکنند، دست گدایی به این و آن دراز ننمایند، تا می توانند زیر بار منت کسی نروند و چیزی خواهش نکنند.
و گاهی پیش می آمد که مستمند و بیچاره ای به یکی از پیشوایان، اظهار تنگدستی می نمود، آن جناب کمکی به او نمی کرد و او را به کسب و کار تشویق می نمود. البته مایوس کردن آن مستمند بواسطه بخل و عدم ترحم نبود، زیرا طبق مدارک مسلمی که داریم، پیغمبران و ائمه دین ما مردان جود و کرم بودند و فقیر را ناامید نمی کردند و از محروم کردن سائل و متقاضی، نهی می نمودند. حتی خود آن مردان بزرگ، در راه کمک به خلق، پیشقدم بودند و گاهی چیزی را که خود احتیاج داشته اند، به محتاجان دیگر داده اند. بنابراین اگر گاهی به فقیر چیزی نداده او را برای کار راهنمایی کرده اند، به خاطر این بوده که آن نیازمند را از عمل مذموم و ناپسند گدایی باز دارند و او را مرد کار و کوشش گردانند.
پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم می فرماید:
اگر مردم می دانستند در سؤال و تکدی چه بدیهایی وجود دارد هرگز کسی از کسی چیزی درخواست نمی کرد.
اگر مردم بدانند خواهش و درخواست چقدر بد است هیچ کس از کسی خواهش چیزی نمی نماید و اگر ببخشند، بداند که دهش و بخشش چقدر خوب است و پاداش دارد هیچ کس را بدون انجام تقاضایش رد نمی کرد.
در یک تقسیم بندی کلی دو دیدگاه فقهی نسبت به پدیده گدایی وجود دارد:
عده نسبتا زیادی از فقها معتقدند که گدایی اساسا امری حرام است، چه این سؤال بصورت زیان باشد، یعنی گدا بگوید: «به من کمک کنید» و چه به صورت نوشته باشد مثل این که کسی نوشته ای مشخص جلویش بگذارد و گدایی کند و چه شخصی چند تا بچه مریض احوال را اطراف خودش جمع کند و سرش را پایین بیاندازد که این هم، عملا سؤال است و چه دستش را بر پیشانی اش بگذارد، به هر حال چه با زبان سر و چه با زبان عمل را حرام دانسته اند.عده دیگری از فقها، گدایی را حرام ندانسته اند بلکه آن را مکروه شمرده اند.
با کمال تاسف باید نوشت که گدایی گری با همه معایب که دارد امروزه شهر کابل پایتخت کشور چهره ی شهر گدا ها را بخود گرفته و مرجعی هم وجود ندارد تا به این مستمندان و محتاجان رسیدگی کند . قابل ذکر است که بر علاوه ی گروها و افرادیکه در فوق از ایشان نام برده شد که به شکل عنعنوی و نیمه میراثی گدایی را پیشه و شغل خود ساخته اند ، تعداد از معتادان که تحفه ی کشور های همسایه به شهروندان افغانستان است نیز به آن علاوه شده است . بدین ترتیب شهر کابل امروز چهره ی واقعی شهر گدایان را بخود گرفته است.

گرد آورنده: استاد خیرالاحد «غوری»