آرشیف

2015-1-22

استاد خیرالاحد غوری

سپردن کار بــه اهـــل آن از دیـــد سعدی

 

ازکاستی های متبارز که درمقاطع از تاریخ، وچه بسیار، شالوده دولت ها را از هم پاشیده است سپردن کاربه آنان است که اهل کارنیستند. این اقدام منفی فرمانروایان ریشه درمصلحت های سیاسی، تعصب، نژاد گرایی وسایرزمینه های نا پالوده وآلوده دارد که البته همیشه پیامدهای ناگوارداشته است، بنابرین سعدی پادشاهان را از «تفویض کارهای بزرگ به مردم نا آزموده » برحذرمیدارد ونتیجه این عمل را پیشیمانی میداند.
روزگارتجربه های تلخ را ازسرنوشت خانواده های به یاد دارد که سرپرست های آنهادرجنگها قربانی گردیده اند وبازکاندگان درفاصله تاریکی ازمرگ وزندگی معلق مانده اند: بیوه های که یکباره بارسنگین خانواده بردوش خسته شان افتاد وبرای فرا آوردن توشه ای ازگوشه ای باهزارگونه رنگ ودرنگ مقابل شده اند وبرخی تن به مرداب سپرده اند. پدیداراست که تراژیدی سرنوشت کودکان این خانواده ها در انبوهی از قده وحقارت به کجا می انجامد.  سعدی با توجه به حجم این فاجعه برای فرمانرویان مینگارد:
«لشکریان را که درجنگ عدوگشته شده اندبرگ معاش ازفرزندان ومتعلقان اودریغ ندارد »
عمق فاجعه ای یاد شده درزمینه کسانیکه بنابرجرم وجنایتی ومجازات میرسند درخورتدقیق است، جلو گیری ازسقوط بازمانده گان آنهادرگودال سیاهی وتباهی نیز ازچشم اندازدوربین سعدی کناره نمی ماند.
« پرورده نعمت را چون به جرم که مستوجب هلاک است خون بریزد اهل واعیالش را معطل نگذارد »
پرهیزازدرآویختن با خصم نیرومند ازدیدگاه سعدی برای رعایت مصلحت مملکت بسیارمهم است اما مهم ترآزآن کناره گیری ازستم گری واستبداد دربرابردشمنان ضعیف است زیراعمل دوم بااصل مروت ناسازگاری دارد:
« ازجمله حسن تدبیرپادشاه یکی آن است که باخصم قوی درنه پیچد وبرضعیف جورنکند که پنجه با غالب افگندن نه مصلحت است ودست ضعیفان برپیچیدن نه مروت.»
درباره جلو گیری ازگشتن ها ( به ویژه قتل اسیران ) درادبیات مابه گونه های مختلف تاکیدصورت گرفته است .
سعدی درحکایت ازگلستان با دقت عمیق این مساله را مطرح میکند:
«پادشاهی به کشتن بی گناهی فرمان داد گفت ای ملک به موجب خشم که تورا برمن است آزارخود مجوی که این عقوبت برمن به یک نفس برمی آید وبزه آن برتوجاوید بماند»

دوران بقا چو بادی صحرا بگذشت
تلخی و خوشی وزشت وزیبا بگذشت
پنداشت ستمگرکه جفا با ما کرد
درگردن او بماند وبرما بگذشت

درحکایت دیگربا شگرد شگفته انگیزحاکمان را ازاعدام اسرا برحذرمیدارد:
«گفته اند که درکشتن بندیان تامل اولی تراست به حکم آنکه تا اختیاربا توست توان کشت وتوان بخشید و گربی تامل کشته شود محتمل است که مصلحت فوت شود که تدارک مثل آن ممتنع باشد:

نیک سهلست زنده بی جان کرد
کشته را باز زنده نتوان کرد
شرط عقل است صبرتیر انداز
که چو رفت ازکمان نیاید باز

سعدی برای اندرز گیری وعبرت آموزی شاهان وفرمانروایان حکایات جالب ازشاهان می آورد که از دیدگا های گوناگون درخور درنگ اند، بگونه نمونه برای نشان دادن عدل شاه وحس مسولیت وی در برابرمردم ازپادشاه (نوشیروان) الگوی یک نظام عادلانه میسازد ومی خواهد با صراحت بیان کند که فرمانروایان ورهبران تجسم زنده آن آرمانهای انسانی اند که می خواهند سلطنت شان برپایه آن استوار شود .
ما درطول تاریخ رهبران زیادی را دیده ایم که هنگامی «بیانه» برای پیمایش اصول انسانی شان پیمانه های فصاحت وبلاغت نداشته است وبه اصطلاح نظام های را پشت سرگذاشته ایم که دستگاه تبلیغاتی آنها بنام فکروفرهنگ واحسان وانسان گلوپاره میکرد اما در میدان عمل نتوانستند ازخشکه ای بی دامان تر بیرون آیند.
آری، رهبر به همان تعبیر سعدی سمت سری را دارد وتا سردرپیکر نظام اجتماعی سالم نباشد ازدیگر انسانها نمی توان امید چندان داشت.
« آورده اند که نوشیروان عادل را درشکارگاه صید کباب کردند ونمک نبود وغلامی به روستا رفت تا نمک آرد نوشیروان گفت نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود وده خراب نگردد گفتند ازین قدرچه خلل آید گفت بنیاد ظلم درجهان اول اندکی بوده است، هرکه آمد براومزیدی کرد تا بدین غایت رسید ».

اگرزباغ رعیت ملک خورد سیبی
برآرندغلامان اودرخت ازبیخ

به پنج بیضه که سلطان ستم روا دارد
زنند لشکزیانش هرازمرغ به سیخ

دردوحکایت تا اندازه ای طنزآمیزسعدی به شیوه جالب ستمگران را به نکوهش گرفته است تا دست اندر کاران امورمملکت ازآن پند بیاموزندودربرکندن ریشه های بیدادازقلمروخویش با تمام توان وتلاش قامت برافرازند.
بوستان سعدی نیزسرشارازاندرزهای سودمند ودلپسنداست که اززاویه های گوناگون کرامت انسانی میتوان برآنها تدقیق وتحقیق کرد. گاهی ستونی ازنکات والای اخلاقی برمی افرازد که نگاره های زیبای دارد وچنان منشوری میتواند آئین آئینامه جهان داری گردد:

شنیدم که در وقت نزع روان
به ارمزچنین گفت نوپشیروان
که خاطرنگهداردرویش باش
نه دربند اسایش خویش باش
برو پاس درویش محتاج دار
که شاه از رعیت بود تاجدار
رعیت چو بیخند وسلطان درخت
درخت ای پسرباشد بیخ سخت
مکن تا توانی دل خلق ریش
وگر میکنی میکنی بیخ خویش
فراخی در آن مرز و کشور مخواه
که دل تنگ بینی رعیت زشاه
دیگرکشورآباد بیند به خواب
که دارد دل اهل کشوربه خراب
خرابی وبد نامی اید زجور
رسد پیش دین این سخن را به غور
رعیت نشاید ز بیداد کشت
که مرسلطنت را پناه اند وپشت
مراعات دهقان کن از بهر خویش
که مزدورخوشدل کند کاربیش
مروت نباشد بدی با کسی
کزو نیکویی دیده باشی بسی
برآن باش تا هرچه نیت کنی
نظردرصلاح رعیت کنی
الاتا نه پیچی سرازعدل ورای
که مردم زدستت نه پیچند پای
گرزید رعیت ز بیداد گر
کند نام زشتش به گیتی سمر
چراغ که بیوه زنی برافروخت
بسی دیده باشی که شهری بسوخت
بدو نیک مردم چو می بگذرند
همان به که نامت به نیکی برند.
***

یکی ازمسایل بسیار مهم وحیاتی برای ایجاد وبقای یک نظام سالم وهدفمند به قول و تاکید بزرگان واندیشمندان گذشته هم سپردن کار به اهل آن است تا دوام نظام وسعادت ملت در پرتوی آن حاصل گردد، در کشور ما ضرب المثل وجود دارد که گفته میشود (ماهی از سر خراب میگردد) پس لازم است تا در انتخاب سرکه زعیم کشور است به دقت کامل توجه گردد. سری انتخاب گردد که ارزش تن را داشته باشد تا تن در سایه سرسعادت وخوش بختی خویش را احساس کند، سری انتخاب گردد تا هیچ کس خدا ناخواسته به مردابی به هلاکت نرسد.تعیین کادر های کار آزموده و سپردن مسولیت به آنها گره گشای معضلات و مشکلات امروزی کشور به حساب می آیند.
به فضل ومرحمت خداوند متعال کنون که ملت بزرگ افغانستان بعد از سالها پریشانی و غرق در مصایب و آلام به سر برده اند واینک از لبه ای یک امتحان بزرگ گذشته اند  و مطابق قانون اساسی کشور زعیم و پیشوای ملت را ازطریق حق طبیعی ومدنی مردم تعیین کردند ضروراست تا همه وصایای بزرگان تاریخ، اهل سخن وادب را که منشأ ازبینش وبصیرت آنها برهمه قضای زندگی و نقاط مبهم وتاریک حیات انسانی دارد درنظر گیرند، زیرا آنچه که اهل قلم وسخن در گذشته دیده اند وتجربه کرده اند برای بازماندگان به رسم هدیه وا گذاشته اند تا درآینده ما اولاد آدم کمتر سر گردان ومضطرب باشیم، روی این ملحوظ ایجاب می نماید تا زعیم منتخب ما  همه امکانات مادی ومعنوی جامعه را صرف برای خویش درانحصار نگیرد وازخدا وروزآخرت حذر داشته باشد، حقوق طبیعی ومدنی ملت را درپرتوی ارشادات دینی و رعایت قوانین نافذه کشور رعایت نماید تا ملت بیچاره ما به خود باوری نایل آید. به امید روزیکه زعیم این ملت بزرگ ازتفویض کارهای بزرگ به مردم نا آزموده اجتناب کند.