2014-11-23
زینب علم
تب مجهول نا محدود مرا دیوانه خواهد کرد
صدای فقر و ناجاری
مرا عمریست در زندان پر ماتم دو پاه ذولانه خواهد کرد
گریزانم
گریزانم مبادا بد بدتر گردد
که دیگر دیده یی حیران
یتیم روح مجروح را چو خود گریان نمی خواهم
گریزان
مبادا مادرافغان دوباره بی پسر گردد
تمام قریه هایک بار دیگر در به در گردد
بسازند منجنیق این لانه یی مارا
مبادا این وطن باردیگر ویرانه تر گردد
چه کس با این صدای من هم آهنگ است و می نالد نمی دانم
چه کس اندوه مادارد
بیا
بیا ای تاجک ای پشتون
بیا ای ازبک ای هم کیش
بیا بیرار مای دست ما را سخت محکم گیر
و زنجیر ساز
که آب از چشمه یی بالا چنین آلوده گردیده.
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
چشمه یی بالا