2014-11-23
زینب علم
توچگونه قلبم را به تماشا نشستۀ
ای روزگار …
ای سردی پایان ناپذیر
دردم را تسکین کن وطراوتم را دوباره بده
تا دیگر با تمام معنی در تومختصر شوم وبا توبمانم
حال …
وهم اکنون چراغ نیمه سوختۀ من خاموش می شود
فرازونشیب سفرم رابه یادت بسپار
که دیگر گَل دسته های خیالم درخیابان های سرد
وتاریک پِرپرخواهدشد
وفردا با طلوع خورشید
قلبم انتحار لحظّۀ نیامدنت میگردد
ای نشسته در تماشایش
یک ثانیه زودتر برس تادیگرخاک اورا در آغوش نگیرد
وآشانه یی عمرم را بار دیگرپیاده با دیده می روم
که شاید یک بار دیگر ترا بیابم
ای روزگار…
نرگس(سروری)غوری
کابل
24/4/1392
پر بیننده ترین مقالات
-
سلطان رضیه غوری
-
آب و هوای ولایت غور
-
سرگذشت سیاه موی و جلالی
-
اصطـــلاحــــات و واژه های شیرین لهجـهً غوری
-
شهر فیروز کوه مشهور ترین پایتخت سلاطین بزرگ غوری
-
بیوگرافی شهید محمد رفیق علم
-
ولسوالی های ولایت غور
-
زندگی نامه مختصر مرحوم سید محمد رفیق نادم رئیس بنیاد فرهنگی جهانداران غوری حوزه غرب
-
نثار احمد حبیبی غـوری کیست؟
-
Muhammad of Ghor
مجلات و کتب
جام غور در شبکه های اجتماعی
گزارشات و مصاحبه ها
-
قاری رحمت الله بنیان گزار گروه داعش و سرکرده گروه طالبان ولایت غورطی یک عملیات نیروهای امنیتی افغان در ولایت فاریاب کشته شد
-
کارگاه سه روزه آموزش حقوق بشر و حقوق بشردوستانه برای نیروهای امنیتی و دفاعی در ولایت غور
-
گرامیداشت شانزدهمین سالروز تأسیس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در ولایت غور
-
امضاء تفاهمنامه نشر برنامه های حقوق بشری با چهار رادیو در ولایت غور
ای روزگار