آرشیف

2014-11-23

زینب علم

رها نکن

هرگز مرا به پاس دو چشمم که دیده بود
رویای با تو بودن و رویای عشق را
هرگز مرا به پاس دو چشمم رها نکن

هرگز مرا به پاس غرورم که ریختم
چون برگ های سبز بهار پر از امید
در پیش گام های که هرگز نماند و رفت
هرگز مرا به پاس غرورم رها نکن

هرگز مرا به پاس وفایم که خاک شد
در منجنیق داغ دل نا سپاس تو
ای ناسپاس مرد هوس رانده یی جهان
هرگز مرا به پاس وفایم رها نکن

نرگس ( سروری)
1/9/1392