آرشیف

2014-12-15

استاد خیرالاحد غوری

غوریها نواسه های بی نصیب کشور

سنه 1747 میلادی مطابق با 1126 خورشیدی مصادف است با زمان جلوس احمد خان ابدالی به سریرتخت شاهی کشور و حکمرانی افغانستان امروزی .
به گواهی تاریخ همینکه نادر افشاربه قتل رسید اختلال دراردوی بزرگ او پدید آمد و کشورایران درهرج ومرج فرورفت. پیوست با مرگ نادرافشارسپاه افغانی تحت رهبری احمد خان ابدالی با مقدار زیادی خزانه راه قندهار که مرکز بین الاقوامی افغانستان بود در پیش گرفتند. احمد خان همین که به قندهاررسید به سران اقوام پیشنهاد نمود، تا زمامداری برای خود تعین نمایند. این موضوع که از آرزوهای هر کس به شمار میرفت ازطرف همه پذیرفته شد و درمزار شیرسرخ جلسه قومی بزرگی برای گرفتن این تصمیم بزرگ ملی آغاز یافت . احمد خان درطول تمام جلسات خاموشانه جریان را گوش میداد وهیچ نمیگفت، سران هرکدام به نفع خود فعالیت میکردند وبه نتیجه نمی رسیدند همینکه موضوع اتخاذ تصمیم پیچیده ترشده رفت درویشی بنام صابرشاه کابلی به حیث حکم انتخاب شد تا شاه افغان را تعین نماید. وی اظهارداشت که نباید وقت را صرف این گفتگوهای دامنه دار کرد واحمد خان را به حیث پادشاه افغانستان پیشنهاد کرد. این فیصله صابرشاه از طرف همه حاضرین مجلس پذیرفته شد وخوشه گندم را به حیث تاج شاهی برسراحمد خان نهاد وچنین گفت :

کای قبای پادشاهی راست بربالای تو 
تاج شاهی را فروغ از لولو لالای تو

اینکه در مراسم بیعت در لویه جرگه شیر سرخ و بیعت به احمد خان درانی دیگر چه گذشت تاج التواریخ در صفحه 152- 153 …. می نویسد که «بعد از اتفاق درین باب همهء آنها علف سبز بدهان خود گرفتند و این علامت آن بوده یعنی همهء ماها مواشی و حیوان بارکش شما می باشیم و پارچهء را هم بشکل ریسمان بگردن خود بجهت علامت اینکه ما حاضریم از شما پیروی نمائیم وبه این قسم به او بیعت کردند.» 
گمان میرود که درین لویه جرگه نمایندگان غور زمین پنجه علف بزرگتری در دهان مانده باشند و ریسمان قوی تری به گردن بسته باشند زیرا ازآن زمان تا کنون 266 سال سپری میگردد و درین مدت وزمان چیزی کم وبیش 26 نظام تحت عناوین سلطان، امیر، پادشاه، جمهور، راست وچپ، عادل و ظالم، ضعیف وقوی درکشورسپری گردیده است . با اندوه بی پایان باید یاد آوری نمود که از زمانیکه احمد خان درانی بابای افغانستان گردید و تا کنون غوریهای منحیث نواسه های بی نصیب در کشور به سر می برند. درین مدت 266 سال غوریها که زمانی امپراطوری بزرک اسیا را اساس گذاری کرده و دریک ساحه جغرافیایی بزرگ حکم میراندند،از نگاه عدالت، رونق علم وعرفان شهره ای عالم بودند به یک بارگی ازصحنه ای سیاسی کشور به باد فراموشی سپرده شده اند وازهمان زمان تا کنون به عنوان نواسه های بی نصیب درین کشور وسر زمین به سرمی برند. طوریکه به ملاحظه میرسد از تمام اقوام کشوردرهمه جا یادی است، حق و حقوق و است به شمار یکی ازاقوام کشورجایگاه است . اما هنگام مراجعه به ارگانهای دولتی امروزی کشورجایگاه غوری ها با داشتن تاریخ کهن و پرافتخار، سر زمین وسیع و نفوس حدود یک میلیون انسان، در قلب کشور با ساحه وسیع که در حقیت سومین ولایت کشور از لحظ وسعت است نه جای وجود دارد و جیگاهی . 
می خواستم به غوریهاعزیزخاطر نشان سازم که منحیث معلم تاریخ سالها مصروف تربیه و آموزش اولاد وطن بودم گاهی هم به نظرم قوم گوجر نرسیده بود تا هنگامیکه درسرود ملی کشوردریک بخش ازان خواندم که (ورسره عرب گوجردی) متوجه شدم که قوم بنام گوجرنیزجزسرود ملی کشور شده وهویت خویش را تثبیت نموده است. با خود گفتم که پس جای غوری ها درکجاست ؟ به یقین کامل گفته میتوانم که گوجرها تعداد اندکی اند درکشورکه چند خانوار محدود ایشان درافغانستان و قسمتی دیگرایشان درآنطرف خط مرزی دیورند امرارحیات می نمایند.
تاریخ گواهی میدهد که غوریهای قدیم بیشتربه شایستگی خود فکرمیکردند روی همین ملحوظ بود که جایگاه شایسته ای را درمقام رهبری درکشور داشتند و درمقام روابط بین المللی ازحیثیت خوب در بین ممالک همجوار بر خورداربودند، مگربا کمال تاسف غوریهای امروزی بیشتربه شایستگی دیگران می اندیشیم، به قهرمانی و فدا کاری هم وطنان دیگرخویش درین مرز و بوم فکر میکنیم و دیگران را خوب می ستایم که این هم کار بدی نیست زیرا افتخارکشوردربین تمام اقوام کشور مشترک است اما دریغا که به حال واحوال خویش متوجه نشدیم شایدهم یکی ازعلل مهم کم قیمتی ما درهمین امرنهفته باشد.
برای احیای نام و نشان فراموش شده ای غوروغوریها شاید ایجاب می کند کارهای زیاد انجام شود تا شوکت وابهت ازدست رفته سرزمین غورباستان دوباره احیا و به جای اصلی، مناسب وشایسته ای قرارگیرد. 
نگارنده این سطورمختصربه این باورم که زمان آن رسیده تا غوریها کمر همت به بندیم وبا همه قوت و توان، سعی و تلاش به خرچ دهیم تا درگام نخست همه علل عقب مانی غورو غوریهای امروز را کالبد شکافی کنیم، بررسی کنیم، تحلیل وارزیابی کنیم تا راه حل های مناسب برای همه مشکلات وموانع را تشخیص داده و پیدا نمایم و دررفع آن مطابق برنامه ای وسیع، گستره، سنجیده شده، همه جانبه با اهداف معین و مشخص به طور پیگیر و سیستماتیک مساعی مشترک به خرچ دهیم درغیرآن وضع به همین منوال که هست ادامه پیدا خواهد کرد همان طوریکه حدود سه قرن دربی نصیبی به سربرده ایم بازهم به اصطلاح مردم غوربه همان (چیر) راهی خواهیم بود.