آرشیف

2014-12-25

سارا رضايي

زن بودن گناه نيست!

 
از ناتواني بايد هراس داشت.
·         واي! اين  بدبخت دختر به دنيا آورده است!
·         چيزي نگو سياه سر است!
·         زن احساساتي است!
·         زن ظريف است!
·         زن عاطفي است!
·         زن ناقص العقل است!
·         زن جنس دوم است و….
 
 اين جملات كلشه اي و روز مره ، به گوش همه آشنا است ومن مي خواهم احساسم را با خواننده گان اين مطلب به ويژه زنان شريك سازم. مردانيكه نمي توانند حضور زن را نسبت به خود شان قويي تر احساس كنند مجبورند؛ به كليشه هايي تكيه كنند كه نه پايه علمي دارد و نه اساس قانوني! اين مهم است كه بهيشت تمام فرزندان آدم، چه مرد و چه زن زير قدم هاي مادر است  واين مادر همان زن است! ولي هر زني، نتوانسته قدرت شگرفي كه يك زن در ذات خود دارد؛ آن را كشف كند. بنابراين ، اين چنين زني كوشش مي كند كه رفتار و حركات مردانه را در خود تقويت نموده ؛ به نمايش بگذارد؛  تا به آن  گفته شود كه فلاني مثل يك مرد است!
 متأسفانه اين گفته ها احساس شادي كاذب را در دل چنين زناني كه از زن بودن خود احساس گناه مي كنند، بوجود مي آورد.  در حاليكه زن توانمندي لازم را در خلقت خود دارد به شرط كه خود را بشناسد.
امروز در تمام دنيا از اصل شايسته سالاري بحث مي گردد. انسان بودن وشايسته بودن مهم است، نه اينكه جنس و جنسيت اهميت داشته باشد. طبق تحقيقات انجام يافته؛ ماموران زن زندان "گوانتانامو" به صورت  باور نكردي جزأ هايي را به زندانيان داده اند و شكنجه هاي را براي بار اول كشف نموده اند و بالايي زندانيان تطبييق نموده كه دور از تصورات بشر مي باشد. صد البته  اين جاي افتخار نيست. اما در كليشه ها بحث مي گردد كه زن احساساتي است، زن ظريف است، زن عاطفي است.
گرچند  اين كليشه ها ظاهر محترمانه دارند. ولي  مي توان از دو نمونه كليشه اي محقرانه هم ياد كرد كه "زن ناقص العقل است "و يا "زن جنس دوم است".
اما حقايق موجود علي الرغم اين گونه كليشه ها ، خلاف آن را در سراسر دنيا وتاريخ به اثبات رسانده است. پس چه ضرورت وجود دارد كه از زن بودن خود خجالت بكشيم و يا احساس گناه كنيم. چه كسي مقام ضعف و ضعيفيت را به زن داده است؟
تعبيرات كليشه اي ياد شده فوق ومشابه آن  از نظر زنان هيچ وقت معتبر نبوده ؛ خلاف آن در سراسر گيتي وتاريخ به اثبات رسيده است.
در مورد مردان نيز كليشه هايي وجود دارد كه بي شك عادلانه نيست. مثال:
·         مردان خشن هستند!
·          مردان ظالم هستند!
·         مردان احساساتي نمي باشندو …
 خير بين مردان نيز تفاوت هاي برجسته اي  مشهود است. اين بدان  معني نيست كه مردان بد هستند و زنان خوب و يا بر عكس. هيچ كدام ريشه اصولي و منطقي ندارد. زناني وجود دارد كه دور از كليشه هاي موجود شخصيت خود را تبارز داده اند همانند زنان شكنجه گر زندانيان گوانتانامو و يا مردان كه قرباني هاي  كليشه هاي مي باشند كه در مورد شان اغراق آميز بوده است؛ مثل مرد قهرمان و نترس است؛ همه چيز مال مرد است ؛ بايد تحت تمللك وي قرار داشته باشد و هر موجودي بايد در خلقت آفرينش به مرد خدمت كند! همين جاست كه مردان دل به دريا مي زنند و هر ريسك و خطري را مي پذيرند ؛ كه  نتايج آن  بيشترين زيان و تلفات براي بشر بوده است.
 اين گفته ها وموضوعات درطي  يك كانفرانس ملي و بين المللي كه در رابطه با جندر و حقوق بشر به دفت يافته ها، نتيجه  تحقيقات خانم داكتر اعزازي( داراي مدرك  دكترايي جامعه شناس)، در چندين كشور آسيايي واروپايي است.
امروز تمام جوامع انساني به سوي شايسته سالاري پيش مي رود : مرد ، زن وجنسيت در آن مطرح نيست و مردان نو انديش، هيچ حساسيتي منفي اي  را در راستايي رشد زنان به خرج نمي دهند. چرا كه چنين مرداني از توانمندي شان مطمئين هستند و روحيه انساني جزءاعتقادات شان محسوب مي گردد. پس امروز كه عده اي زياد از مردان نيز با ما درشايسته سالاري همنظرند؛ نبايد اين فرصت را از دست داد و تا جايي ممكن از تلاش و كوشش نبايد دست كشيد وبايد زنان از خود شايستگي لازم را در ساحات اجتماع از خود بروز دهند.
در جامعه امروزي افغانستان هم اكنون بيش ازپيش زمينه كاري براي زنان فعال اجتماعي مهياست.فرصت بدست آمده را بايد كه زنان براي حضور درعرصه هاي فرهنگي،علمي وتعليم وتربيه مغتنم شمارند. معارف، دانشگاه ها، كلينيك ها،شفاخانه ها، ادارات دولتي وملكي ونظامي برروي زنان باز است واگر ازاين فرصت هاي طلايي استفاده نگردد؛ يكبار ديگر به تعريف ها وكليشه هاي فوق عمر دوباره داده اند.
به ياد خاطره اي مي افتم كه والي ولايت غور طي يكي از جلسات خود خطاب به زنان حاضر در مجلس مي گويد: " چرا در ولايت كسي از زنان به حيث كارمند حضور ندارد و كجاست خانمي كه اعلان كند كه من حاضرم با اين توانمندي فلان پستي و يا مقامي را كسب كنم كه من حمايتش نكردم". او راست مي گفت:
 ما خود ما، خود را باور نمي كنيم.
 يادم است كه به عنوان گيله اي در سايت پر بار جام غور نوشتم كه من هم به حيث خواهر تان مي نويسم لطفأ نوشته هايم را در فهرست مطالب جام غور جا دهيد. اما جوابي را كه شنيدم ضعف را در خود احساس كردم نه در پذيرش سايت جام غور كه يكي از سايت هاي معروف اين ولايت است گرداننده گان اين سايت از نوشته هايم استقبال شانرا اعلام داشتند. اما من دراسال نوشته هايم كاهلي نمودم و ازآن تاريخ چيزي را به آن ادرس سينت نكردم.
براي همه خواهران اهل تلاش خوب خواهد بود كه از اين فرصت ها و زمينه هاي موجود نهايت استفاده را نمايند.
و از زن بودن خود احساس گناه نكنند؛ چرا كه زن بودن گناه نيست.
 از ناتواني بايد هراس داشت!
 
پايان