آرشیف

2019-11-7

سارا رضايي

دل های همیشه ناآرام

 

ما مردمانی هستیم که اگر خارج از کشور برویم در مسیر راه ممیریم و تلف می شویم و اگر به هدف برسیم باز هم میگرییم و اگر در داخل کشور بمانیم هم کشته یا معلول جسمی و روانی می شویم و یا اگر زنده بمانیم هم باید بگرییم!

کار ما گریه و در مانده گی شده در کشوری که راه علاج برای رسیدن به خوشبختی نیست.

حتی هموطنان ما که با تلاش ها و ریسک های خطرناک شان، خود را به کشور های خارج رسانیدند روح شان در امان نیست. اگر جسم شان را از سرزمین دود و غم نجات دادند روح شان دائیم آشفته و نگران هموطنان، فامیل، خاک و آبادی شان بوده و در زجر و شکنجه روانی بسر میبرند و عمر شان با همین دلواپسی به ملک بیگانه سپری می شود.

آنانکه که در کشور هم مانده یا نخواسته و یا نتوانسته از مرز و بوم این سرزمین بیرون روند، هر روز با کلمه شهادتین از منزل گام به بیرون گذاشته و امیدی به برگشتن خود ندارند. در محافل عروسی، جشن های که باپاس لیاقت های جوانان ما در تالار ها برگزار میگردد و یا مومنین که در مساجد برای نماز می روند با یک صدای بلند ترکیدن بمب دنیایی سفید به سرخ و  سیاه مبدل می شود چنانچه بار ها این گونه صحنه ها را شاهد بودیم. 

در کوچه سرک ها جاده ها هنگام قدم زدن به تصاویر و رنگ و رو رفته اطفال یتیم با بوجی های از کاغذ های خشک و هزاران آرمان به دل و یا با تعداد معلولین و حتی معلولین که خود شان را در روی جاده های خاکی بدلیل نداشتن پا و هم دست جسم شان را میکشند و گدایی میکند. این نوع سیما و آشفتگی حاکم هموطنان که داخل کشور است را به سوی افسردگی و بیماری های روانی و تکالف عصبی پیش برده و نتایج هم واکنش های خشن نسبت به هم بی باوری ها زیاده خواهی ها و رو اوردن به تجملات با نبود در آمد و فقر های خانمانسوز می گردد.

کلاه گذاری ها، جعل و تزویر ها، فساد اداری و فساد های دیگر گویا گونه ای از تلاش برای رسیدن به خوشبختی خود و خانواده خود میباشند در حالیکه سعادت و خوشبختی ما هر روز در مبدا معامله و با دستان مزدوران به ظاهر مسئولان در نطفه حرام می شود.

افغانستان سالهاست در آتش جنگ و نفرت می سوزد و چه توقع باید داشت در چنین وضعیت که اشخاص و افراد ساکن و یا مربوط به این سر زمین که رهبران ما مزدوران دیگر کشورهاست، رفتار سالم و صحی از خود تبارز بدهند.
ما همه گیج شده ای روند ناسالم سیاسی کشور خود هستیم. دوست و دشمن ما درهم آمیخته تشخیص بین شان دشوار است. اینکه به کی و چه کسی اعتماد کرد دید و منطق ژرف را می طلبد.

نوشته ای از: سارا رضای

دل های همیشه ناآرام