آرشیف

2014-12-30

استاد خیرالاحد غوری

آیید ای غــوریـهـــــــــــــا!

 

بسم الله الرحمن الرحیم

هم وطنان غوری ! در شرایط کنونی که کشور وجامعه ما درحالت نوسان به سر می برد اتحادغوریها یکی ازنیازهای مبرم جامعه ای غور درشرایط فعلی محسوب میشود. ما درحال حاضربا شرایطی روبروهستیم که بدون اتحاد ویکدیگرپزیری امکان آن میرود که کشتی نا بسسامانی زندگی ما به ساحل نجات وپیروزی نرسد وخدا نا خواسته ما درنیمه راه زندگی با مشکلات مزید مواجه شویم. بنا برآن لازم است همه غوریها به گونه یک پارچه ومتحد درمقابل نا همگونی های روان جامعه دست بدست هم داده به سوی افق بهتر وروشنترزندگی وبا کاروان پیشرفت کشور وجهان که ما ازآن فاصلهء زیادی داریم خود را به آن برسانیم .

زندگی ازهمدلی زیبا شود
قطره ازهمبستگی دریا شود

با اتحاد ویگانگی میتوانیم غور را ازلجن زارغربت وبیچاره گی، پریشانی وسرگردانی بدرآریم وبا این حقیقت که وحدت ما ضامن پیروزی ماست به سرمنزل مقصود که عبارت ازآبادانی وشکوفایی غورباشد دست یازیم، گرچه توصل به منزل مقصود کاریست مشکل، دشوار ولی ما با اتحاد کامل خود میتوانیم ازاین همه مشکلات زندگی به بسیارآسانی بگذریم وبرای نسل های آینده غورمیتوان یک غور متحد ومتفق را بنیان گذاشت.

محبت را بدل دادن صفای سینه می خواهد
به یاد یکدیگر بودن دل بی کینه میخواهد

مسلماً جنگهای پیهم وتباه کن درکشورما ومنجمله غورباستان صدمهء بسیاربزرگی را برپیکراین سرزمین تاریخی وکهسارغوربه وجود آورده است. بالاثرهمین جنگها اتحاد مردم غورکه ازسه قرن بدین سوهم دست خوش نا میمونی های اجتماعی، اقتصادی ،سیاسی، وحدت وهمبستگی بوده است با خطرات جدی مواجه گردیده ودیگران با اغتنام ازفرصت ازین رخنه به سود شان مستفید گشته، به همین منظور در بین غوریها تخم نفاق را کاشتند تا ازآن بهره ورگردند. 
باید اذعان نمود که نفاق حتماً ما را از بین می برد ونفع آن به دیگران می رسد، پس درهمچو مواقع باید هوشیار و زرنگ بود. فراموش نشود که (من اگرما نشوم تنهایم، تواگرما نشوی خویشتنی) غوریها قدیم میگفتند که سواریکه گرد نداره. قوم بدون روحیه حق طلبی ، نیست و نابود است و حق بدون عقیده دست آوردی ندارد و عقیده ء بدون فهم و علم عقیده نیست.
اتحاد و وفاق غوریهارا که مظهرعزت وآبروی غوراست فراموش نکنیم . ازهمین جهت است که غوردر شرایط کنونی به اتحاد ویکپارچگی تمام اقوام وملیت های ساکن آن ضرورت مبرم دارد. زادگاه کوهسار ما از ما می خواهد تا غوریها با اتحاد کامل خود این مرز وبوم تاریخی وازنظرها افتیده را ازین حالت بد بختی و بیچاره گی نجات دهیم . حق خواهی یک آرزو است تحصیل آن کار و پیکار می خواهد و انسان را وادار به پذیرش قربانی و ایثار و قبول خطرها و مشکلات می گرداند. حق گرفته می شود و داده نمی شود، حق تنها به گفتار حاصل نمی گردد ،کار وعمل بکار است .
ازنفاق، تفرقه تشتت وپراکنده گی دوری جویم وبا همبستگی عام وتام به سوی وخیر وفلاح غورگامزن شویم تا بتوانیم یک غورآرام، صلح آمیز، مرفه وباعزت را به وجود آوریم.
راست میگویم من نه نویسنده ام ونه هم شاعراما این درد دل من است که درقالب این نوشته بیان نمودم اگرازلحاظ الفاظ ومعنی مشکل داشته باشد پوزش می خواهم .

آئید ای غوریها تا اتحاد سازی کنیم
درخدمت مردم بیچاره نقش خوب بازی کنیم

در ره حاصل حق این مردم با صدق وصاف
نسبت به هرکسی دیگرمردانه جان بازی کنیم

درره حفظ وحدت هم آبروی مرد زن
با سعی از روی خلوص جانانه سر بازی کنیم

ازجان ودل باهم شویم ،برزخمها مرهم شویم
وارد شویم در کارزار نی آنکه لفاظی کنیم

برمردم بیچاره و بر مردم آوره اش
تا خانهء امن ورفاه سنجیده طرازی کنیم

پاهای ایتام غور در امن گر خواهی شود
این کینه ها برکنیم دوستانه مهرورزی کنیم

کین وعداوت تا بکی، دشنام ونفرت تا بکی
مهرواخوت را بیا دربین جاسازی کنیم

نفرین به دشمن ها بگو، راهی به همرایش مجو
باشد ازین رو گرشود خالق زخود راضی کنیم

مولانای بلخ میگوید :

موی بشکافی به عیب دیگران
چوبه عیب خود رسی کوری ازآن

با کمال تأسف باید گفت که ما غوریها به قول مولانای بلخ عیب بزرگی داریم، که همانا بی اتفاقی وبی اتحادی است که کورآنیم وکمترکوشش نموده ایم تا به این امرمهم که عزت وآبروی ما بدان بستگی دارد عطف توجه داشته باشیم.
هم وطنان غوریم! به خاطرداشته باشید که، انسانهای بی هدف، اقوام بی هدف مجبورند تمام عمربرای انسانهای هدفمند واقوام هدفمند کارکنند. پس برماغوریهاهم لازم است تا اهدافی عظیم و بزرگی را برای خویش تعین ومشخص نمایم ودرپی حصول آن تلاش کنیم. چنانچه غوریهای قدیم با داشتن اصل هدف انتشاردین مبین اسلام درقاره آسیابه انجام کاری بزرگ نایل آمدند وبا داشتن هدف بزرگ حکومت داری وزمامداری با شهنشاهی بزرگ چون آل سبگتگین و محمود شهنشاه شرق دست و پنجه نرم نمودند تا به مقصد رسیدند .فراموش نکیند ما غوریها همیشه چوب اعتماد های را خورده ایم و می خوریم که به احساس مان کرده ایم، بیائید تا به عقل هم اندکی فرصت بدهیم . 
هم وطن غوریم ! اگرانسانهارا ازپشت نقاب های متفاوت شان شناختی، آن وقت نامت را انسان با هوش بگذار، تا زمانیکه حرکت نه کنیم، هرگزنمی توانیم به زنجیرهای که درپای ماقرار دارد آگاهی پیدا کنیم وتا مدامیکه عمل ما، مارا عقب براند نسب ما، ما را پیش نخواهد انداخت. کامل ترین نوع عقب مانی آنست که پیشرفته به نظربرسیم، درحالیکه عقب مانده ایم . نباید فراموش گردد که قدامت همیشه برتری و تفوق بار نمی آورد. 
برای اصلاح، رفاه وبهبود شرایط زندگی جامعه غوردست از گیلایه و شکایت برداریم و سهم خود را به خوبی انجام دهیم، درین راستا هر کس باید از خود شروع کند زیرا ما وشما جامعه غورهستیم ، کسی که خود را اصلاح کرده نتواند کس دیگری را اصلاح کرده نمی تواند. اما برای بلند رفتن ازبعضی پله ها باید تاوان داد. البته تاوان ما درین راستا همان از خود گذری و یکدیگر پزیری است تا به آن قلهء اوج وعظمت برسیم چون صاحب حق قوی است گرچه در مقام ضعف قرار دارد و دوستدار باطل ضعیف است گرچه در ظاهر قوی معلوم شود.
غوریهای عزیز! یوسف میدانست تمام درها به روی او بسته هستند اما بخاطر رضای خدا بسوی درهای بسته دوید، اگرتمام درهای دنیا ومنجمله درهای کشورامروزبروی ما غوریها بسته شده اند، لازم است تا بدنبال درهای بسته به خاطر رضای خدا وحصول حق مردم بیچاره غور بدویم، چون خدای ما غوریها ویوسف یکی است. 
بازهم مولانای بلخ میگوید :

قرنها بگذشت و این قرن نوی است
جوی آن جوی است وآب، آن آب نیست

از صدق، راستی وصفای ما غوریها دیگران به وجه احسن استفاده کرده اند، ما براستی و دیگران به کجی با ما رفتار کرده اند. درسر زمین غورضرب المثل وجود دارد که میگویند بارکج به منزل نمی رسد .

تا به منزل بارکج گویند نتواند رسید
لیک ما دیدیم که بارکج زمنزل هم گذشت

بالاخره ما غوری هاهم باید توان این را داشته باشیم تا ازکسی یا چیزی که آزارما میدهد براحتی دل بکنیم. 
پدران، مادران، برادران وخواهران غوری! به خاطرداشته باشید که گاهی یک حرکت تکتیکی سبب شکست یک استراتیژی بزرگ میگردد. ما با گرفتن الهام وعبرت ازحرکات تکتیکی گذشته درطی سه قرن باید آموخته باشیم وهرباربا چنین یک حرکت موقت وتکتیکی زمینهء شکست استراتیژی بزرگ را فراهم نه کنیم . ماغوریها باربارفریب همان کسانی را خورده ایم که باورشان داشته ایم. با کمال تأسف که چیزی هم ویرانگرترازین نیست که هربارفریب دیگران را بخوریم. 
حکومت های گذشته وامروزی به صورت غیرانسانی با مردم غوربرخورد کردند وعدهء ازمردم غور نیزسوژه های ویرانی تاریخ غورنسبت عدم اتحاد واتفاق شده اند. شهدای قحطی سال 50 و51 نه تنها نباید فراموش شوند، بلکه آنها با شهادت مظلومانهء خود پیام رسان مبارزه برای حصول حقوق حقهء مردم غورشدند. اگرما به دقت به آن حوادث توجه داشته باشیم .ا گر قومی از ستمگران از دیگر اسباب و عوامل بدون سخن استفاده نمیکند، پس آن قوم گمراه است . کمتر اتفاق می افتد که حق بدون زحمت بدست بیاید.
راه وچارهء بیرون رفت ازهمه مشکلات وبد بختی های سه قرن گذشته وسپری شدهء مردم این دیارکهسارازدید این قلم فقط درین امرنهفته است که باید همه غوریها ازیک سکوحرکت کنیم تا به مقصد واهداف بزرگ وبزرگتر نایل آیم. ازیاد نبرید که بهترین انتقام ازهمه نا بسامانی ها، مشکلات و بد بختی های سه قرن سپری شده این است که براه خود ادامه دهیم واتفاقات بد را فراموش کنیم، گرد هم آئیم وبه هیچ کس اجازه ندهیم تا ازتماشای رنج ما لذت به برد.
جوانان تحصیل کرده وچیزفهم غوری! امید آینده این سرزمین پرافتخارکه ازمدنیت وتمدن با شکوه برخورداربوده است شما هستید. این دین زادگاه کهساربردوش شما تکیه میکند تا صادقانه کمرهمت بسته کنید ویک جوازننگ وغیرت خویش درمقابل یکدیگربکاهید دست اخوت وبرادری را با هم داده متحدانه برای سربلندی مردم خویش کارکنید تا ازیک طرف رضای خدا(ج) را بدست آرید وازسوی دیگراین مردم رنج دیده وتوهین شده غور را ازین مصیبت نجات دهید تا منحیث یک جوان غوری با غرور، سربلند وسرخ روی درجامعه افغانی ما در آینده زندگی کیند.قومی که برای تحصیل حق، یک ساعت تلاش کرد برای اوبهتر از زندگی کردن در ذلت تا قیامت است. اما فراموش نشود که تا هنگامیکه فکر ما آزاد نشود، هیچگاه آزاد نخواهیم شد بلکه به وسعت فکر خود قفسی دیگری را تجربه خواهیم کرد. 
کنون که زهربی اتفاقی و رد روی دیگران را در درازنای زمان همه ای ما چشیده ایم به عنوان یک فرد، غوری دردمند ازهمه غوریها عزیزکه درهرکجایی ازکره زمین زندگی دارند وخاصتا آن عده غوریهای که همه رنج وتکالیف زندگی روزمره هم وطنان خویش را به چشم سرهر دم وهر لحظه مشاهده میکنند وبا تمام حواس پنجگانه خود لمس ودرک می نمایند دعوت می نمایم و ایشان را فرامی خوانم تا به منظور زنده نگهداشتن تاریخ رفته نیکان خویش وحفظ و نگهداری افتخارات و ابهت و شوکت فراموش شده سر زمین غور باستان وادای خدمت بهتر به مردم غور به محوریک هدف بزرگ وغور شمول که آن هم جزاتحاد واتفاق چیزی دیگری نیست گرد هم آئید و برای حصول این هدف عظیم تلاش و مبارزه کنید تا در قدم اول رضای خدا (ج) ودر قدم دوم دین مادر وطن که منظورم غور باستان است حاصل آید و درقدم سوم قناعت مردم خویش را بدست آریم واز برکت همین همبستگی مردم این دیار کوهساررا به قله های خوش بختی وسر بلندی برسانیم. یقین کامل دارم که دراجرای این امربزرگ هیچ بازنده ای وجود نخواهد داشت وهمه برنده خواهیم بود وهیچ ضرری ازین وحدت غوریها برای هیچ کس ازامت اسلام وافغان نخواهد رسید. درحالیکه هیچ کدام از ما نمی دانیم چقدر زمان در دنیا برای مان باقی مانده است، آنچه که در انتها باقی می ماند وآنچه که می باید بجا بگذارید مردمی است که همیشه شمارا با عشق یاد کنند. هرگزبه این نابسامانی های سیاسی واجتماعی امروزی تسلیم نشوید، سربازپیاده درسطرنج اگرتا آخربازی را دوام بدهد وزیرمیشود. برای اثبات این ادعا ناگزیرم به چند مورد زیراشاره داشته باشم:

1. همبستگی وقوت قومی است که مقام عالی ریاست جمهوری کشوررا به یک قوم برای همیش تضمین نموده است. 
2. ازبرکت اتحاد است که شاگرد ابوحنیفه بمقام مارشالی وکرسی معاونیت اول ریاست جمهوری تکیه میزند.
3. وحدت است که مرد غیرمکتبی را بمقام معاونیت دوم ریاست جمهوری میرساند.
4. اتفاق مردمی است که مرد ناخوانده را بمقام ریاست ارکان سرقوماندانی اعلی قوای مسلح کشور می نشاند.

بد ترین درد ما مردم غورزمین اینست که دراتحاد میان خود باهم اختلاف داریم ودرتایید اختلاف با همدیگرمتحد واتفاق نظرداریم،اما درمیان خود عهد وپیمان بسته ومتحد شده ایم که میان خود یک پارچه ومتحد ومتفق نشویم.
هم وطنان گرامی! از شما دعوت می نمایم تا با شجاعت ازفرزندان و روشن فکران تان حمایت کنید تا شجاعانه حق تان را بگیرند. قرنها میشود که در سر زمین غوری مان خوش بختی وجود ندارد و ما غوریها هنوز که هنوز است خوش بخت نیستیم، ولی می توانیم آرزوی آنرا داشته باشیم و به خاطر حصول آن تلاش کنیم. توجه داشته باشید که رودها در مواجهه شدن با موانع به آرامی آنرا دور میزنند و راه خود را ادامه میدهند، پویای رود از جریان داشتن آن است. اگر بخواهیم ما هم می توانیم همه موانع را عبور نمایم وبا همبستگی خویش به مقاصد بزرگ نایل آیم. ایجاب می نماید تا مانند انسان های خردمند بر کار خود تکیه نمایم و از اعتماد به آرزوی خویش به پرهیزیم. یاد تان باشد، وقتی خورشید می درخشد هر کس میتواند دوست تان داشته باشد. درطوفان است که متوجه میشوید چه کسی واقعا به شما علاقه دارد.
بزرگان سخن گفته اند : به هرکاری گرهمت بسته گردد- اگرخاری بود گل دسته گردد.
اینکه اتفاق دیگرچه خوبی ها ومزیت های دارد از شاعرشیوا بیان ساغر جناب شیرمحمد هجری ساغری یکباردیگرمی خوانیم .

اتفاق

 

می شکافد ای برادر کوه آهن اتفاق
میکند در هر کجا بنیاد دشمن اتفاق

مورکان همدست گردند پوست شیرا میدرند
غالب است بازور وبازوی تهمتن اتفاق

گر به تنهایی ترا هست قوت اسفندیار
بهتر است ای جان من از زور صدمن اتفاق

کار دنیا را اگر با دسته جمعی میکنید
می نهد بر هرکدامش زر به دامن اتفاق

دست وحدت لعل را از سنگ میسازد بیرون
میکند خارزار را گلزار و گلشن اتفاق

کی بودی در خاک میهن نقش پای خارجی
گربودی بر جمله سر داران میهن اتفاق

هجری زاده ام من عندلیب گلشنم
بسکه میدارد بمن این طبع روشن اتفاق

به اميد غور سر بلند، آزاد ومتحد و افغانستان عاري از تبعيض و تعصب .
یادآورمیشوم که هدف من ازین فراخوان به هیچ عنوان انتخاباتی محورنیست من به امید چارهء دایمی برای بیرون رفت ازین حالت موجوده غوروغوریهاصدا بلند کرده وشماراهم به این امربزرگ دعوت میکنم.

 

ومن الله التوفیق

20 جدی سال 1392 
شهر – کابل

غوریهای عزیز! به خاطرحفظ افتخارات گذشته تان اتحاد واتفاق غوریها ضرورت مبرم است. این یگانه ومناسب ترین راه نجات است.

 

جهان را شهرتی ازما به جام است – به دنیا یک تمدن را پیام است

جهان را شهرتی ازما به جام است – به دنیا یک تمدن را پیام است

 

غوریها محترم! برای دفاع ازهویت انسانی واسلامی خویش برخیزید. تنها راه نجات همین است

 

توجه داشته باشید که غوریهای قدیم چه بودند وامروزبه چه تبدیل شدیم . بازهم اتحاد یگانه راه نجات است .

توجه داشته باشید که غوریهای قدیم چه بودند وامروزبه چه تبدیل شدیم . بازهم اتحاد یگانه راه نجات است .

 

هم وطنان غوری! به خاطر بیرون رفت ازین معضلات وبیچارگی وحدت نظروعمل ماغوریها ضرورت مبرم پنداشته میشود.

 

هم وطنان غوری! این زندگی است که ما داریم؟ بخاطریک بشکه آب باید مادران وخواهران ما یک کیلومتروبیشترسفرکنند؟

هم وطنان غوری! این زندگی است که ما داریم؟ بخاطریک بشکه آب باید مادران وخواهران ما یک کیلومتروبیشترسفرکنند؟

 

غوریهای محترم! به این اولاد غور رحم کنید . اینها چه گناهی را مرتکب شدند که به این حالت اند. مشکل این اطفال معصوم بی اتفاقی ماست.

غوریهای محترم! به این اولاد غور رحم کنید . اینها چه گناهی را مرتکب شدند که به این حالت اند. مشکل این اطفال معصوم بی اتفاقی ماست.

 

هم وطنان غوری! بیائید تا عهد کنیم که یا می میریم ویا اولادغور زمین را ازین حالت نجات میدهیم. بی عزتی دیگر بس است

هم وطنان غوری! بیائید تا عهد کنیم که یا می میریم ویا اولادغور زمین را ازین حالت نجات میدهیم. بی عزتی دیگر بس است

 

غوریهای عزیز! بالاخره ماهم ازین وطنیم وحق شهروندی داریم آیا این اطفال حق ندارند تامکتب مناسب واستاد داشته باشند؟

غوریهای عزیز! بالاخره ماهم ازین وطنیم وحق شهروندی داریم آیا این اطفال حق ندارند تامکتب مناسب واستاد داشته باشند؟

غوریهای عزیز! بالاخره ماهم ازین وطنیم وحق شهروندی داریم آیا این اطفال حق ندارند تامکتب مناسب واستاد داشته باشند؟