آرشیف

2015-1-25

علی عالمی کرمانی

مــــا را تمام لذت هستی به جست و جوست

 

برای نسل امروز بسیار خوشایند خواهد بود که موضعگیری ها، تغییر موضع های لحظه ای و فلسفۀ بعضی کوتاه نگری های اصحاب به اصطلاح "حوزۀ تمدنی پامیر" را بدانند.
سخنان آقای امرالله صالح در سایت بی بی سی بسیاری از شهروندان افغانستانی فارسی زبان را بهت زده کرد. آن چه امروز خوانندگان فارسی زبان در سطح رسانه ها شاهد آن بودند، تعجب و حیرت از موضع آقای صالح بود. او که از مدت ها به این طرف به عنوان یک چهرۀ دیگراندیش در میان تحصیلکرده های گروه قومی هزاره مطرح بود. لحن گفتار همه پسند او در محافل و رسانه ها از او یک چهرۀ ملی به تصویر کشانده بود. بودند کسانی که او را به عنوان شخصیتی با آیندۀ روشن اصلاح نگری می نگریستند. لحن ترکیبی استخباراتی و فراقومی او باعث شده بود که اکثر دیگراندیشان هزارگی قبای ریاست دولت را در قامت او در آینده های نه چندان دور برازنده می پنداشتند. اما، این موضع گیری آقای صالح، سبب شد که شخصیتش زیر سؤال برود.
به هرحال، نوشتۀ آقای صالح در سایت بی بی سی از چند چشم انداز قابل بحث است:

1. شیوۀ گفتار و معیار قراردادن مذهب در مسایل سیاسی در شأن آقای صالح نیست. زیرا، او زمانی پست مهم ریاست امنیت ملی را به عهده داشت و هنوز هم در سطح رسانه از او به عنوان رییس اسبق امنیت ملی یاد می شود. او در سال های ریاست خود باید معلومات کافی به دست آورده باشد که هزاره ها از منظر مقامات جمهوری اسلامی ایران، مردمی هستند که غرقی در احساسات هستند. در دنیای سیاست هم کسانی موفق هستند که با احساسات خداحافظی کرده باشند.
2. با مطالعات چند سالۀ ای که در این حوزه نصیب او شده است، باید کاملاً برایش معلوم باشد که جمهوری اسلامی ایران، روی گروه قومی تاجیک به خاطر همزبانی و هم تباری، خیلی بیشتر از هزاره ها هم در گذشته سرمایه گذاری کرده بود و هم در حال حاضر حمایت می کند. 
3. لحن کلام جناب صالح به قدری سطحی است که این شایبه را ایجاد می کند: "شاید خود آقای صالح به این گفته هایش هم باور نداشته است و فقط به خاطر این کاغذ عریضه خالی نباشد و در آستانۀ تحولات احتمالی کشور، یک حرکت کاریزماتیک کرده باشد، جملاتی را سرهم نموده است.
4. مرکزی که مداخلات را در افغانستان سامان می دهد، از نظر جناب صالح حوزۀ علمیه قم است که به گفتۀ او "در تأمین امور مالی مساجد و آموزش روحانیت کمک می کند."
5. در ادامۀ نگارشش، جناب صالح می افزاید: "دستگاه استخبارات (اطلاعات) ایران در افغانستان در پی جمع آوری اطلاعات محرمانه است و برای رسیدن به این هدف تلاش می کند روابط خود را با نهادهای مختلف حکومت افغانستان بهبود بخشد!"
این قلم به عنوان استفهام واقعی از آقای صالح می پرسد: 
• حوزۀ علمیۀ قم از طریق روحانیونی که تربیت شدۀ این حوزه هستند به امور مالی مساجد و آموزش روحانیت کمک می کند؛ چه هدف استراتژیک سیاسی، نظامی، علمی، اقتصادی و تسلیحاتی … را دنبال می کند؟ روحانیتی که با کمک ایران آموزش داده می شود، در چه بخش ها و در کدام ساحه های خطرآفرین این آموزش ها قرار دارد؟ مردم افغانستان از جلیقه های انفجاری که در کمر آموزش دیده های دیوبند، پیشاور، کویته و … بسته می شوند، خاطره های بسیار ناخوشایندی دارند؛ لازم است به اطلاع مردم بیگناه کشور رسانده شود که آموزش دیده های قم چه نوع جلیقه یا دیگر وسایل تسلیحاتی دارند؟
• اگر چه همه می دانند که شما دیگر ریاست امنیت کشور را به عهده ندارید، ولی به عنوان یک فرد وطندوست و با در نظرداشت مسایل وجدانی که بر هر انسانی قابل تصور است، بفرمایید که تا هنوز آموزش دیده های قم چه وحشت آفرینی هایی در کشور کرده اند و کدام اسرار نظامی-سیاسی کشور را به ایران داده اند؟ اگر به مواردی اشاره شود، خیلی عالی خواهد. مردم بی پناه افغانستان و جامعۀ هزاره و شیعه بداند که با چه کسانی رو به رو هستند.
• نهادهای مختلفی را که ایران با آن ها در داخل حکومت افغانستان رابطه برقرار کرده است، بفرمایید چه نهادهایی هستند؟ حتماً در رأس همۀ آن ها آموزش دیده های قم قرار دارد؟ لازم نیست به دولت مرکزی پیشنهاد شود که روی این نهادها فکر اساسی نماید؟
• با اظهار آخرین جملات خود فکر نمی کنید جناب صالح که کمی ناپختگی نشان داده باشید؟ چون برای کشورهای خارجی، معمولاً اولین هدف، نهاد امنیتی یک کشور است. زیرا، تمام اطلاعات دسته اول از خورد و درشت یک کشور در حوزۀ امنیتی آن کشور نگهداری می شوند؛ و شما هم زمانی ریاست امنیت را به عهده داشتید. اگر آن زمان این مسایل را رو می کردید، چه پی آمدی ممکن بود داشته باشد؟ چه انگیزه ای باعث شد که در این مقطع زمانی سخن از این مسایل ناب و کلان استخباراتی! به میان بیاورید؟ 
• و سؤال های دیگری که لازم نیست، فعلاً رسانه ای شود.

جواب این سؤال ها به نظر می رسد که برای نسل امروز و فردا و فرداهای کشور بسیار لذت بخش باشد؛ چون، خصیصۀ ذاتی هر انسان است که فریاد می زند: "ما را تمام لذت هستی به جست و جوست."