آرشیف

2015-1-25

علی عالمی کرمانی

حملات تهاجمی آغـــــــــاز شده است

 

طی روزهای گذشته شبکه های اجتماعی از آمادگی تیم اشرف غنی احمدزی خبرهایی منتشر نمودند. یکی از آن ها، کلیپی بود با صدای خود احمدزی پخش شد. این کلیپ ضمن پیام تصریحی ای که داشت، حکایت از یک پیام ضمنی دیگری نیز می نمود گویی دیگر تیم های انتخاباتی از رویارویی با تیم احمدزی امتناع ورزیده اند؛ امتناع ورزی ای که بسیاری آن را به ضعف جایگاه آن ها تفسیر کرده اند. 
برخی این آمادگی تیم دکتراحمدزی را اولین حمله تهاجمی به حساب می آورند که از طرف آن ها روی دیگر کاندیداتورهای ریاست جمهوری سال 1393، اعمال می گردد و این تیم با این صراحت از رقیبان خود می خواهد تا به میدان مناظره حاضر شوند. این "هل من مبارز" خواهی احمدزی حد اقل در سه بخش سیاسی، اقتصادی و نظامی قابل توجه و کاملاً توجیه پذیر به نظر می رسد.

1. اگرچه احمدزی خود تشکیلاتی ندارد که ثبت شده و افکار عمومی با نام و عنوان آن تشکل آشنایی داشته باشد. معاونان او اما، از این امتیاز برخوردار هستند. سرور دانش، عنوان معاونت تشکیلات حزب وحدت را با خود دارد که پُرنفوذترین حزب در میان گروه قومی هزاره می باشد. اگرچه ملاحظه کاری های دانش در دوران وزارتش از او برای مردم یک چهرۀ "بی بخار" ترسیم کرده است، ولی دانش و توانایی های او در حوزۀ مسایل حقوقی و نیز پس منظر نیک اش (قبل از دوران وزارت و کارهای اجرایی او)، بعید به نظر نمی رسد که یک بار دیگر به کمکش بیاید تا او بتواند مردم را متقاعد کند که در صدد جبران کم کارهای گذشته می باشد. به خصوص اگر کادر انتخاباتی تیم دانش سعی کند در زمان تبلیغات و کامپاین روی نکات کلیدی همکارهای گذشتۀ او با جریان عدالت خواهی شهیدمزاری بیشتر متمرکز شود. با تمرکز روی این فصل از زندگی دانش، محتمل است وی این "ظرفیت سازی" را ایجادکند تا رأی های سرگردانی را که بین سه جناح حزب وحدت "خلیلی"، "محقق" و "سایرین" در نوسان هستند، به طرف خود مدیریت نماید. 
ژنرال دوستم نیز به عنوان رهبر با وفای گروه قومی ازبک و به خاطر صداقتی که تا کنون به قوم خود نشان داده است، از او یک چهرۀ افسانه ای در میان این گروه قومی ساخته است. اگرچه دوستم نیز مثل دیگر کسانی که همسطح و همطراز او هستند، خود از اتهام نقض حقوق بشری مستثنی نیست، ولی اقدام اخیر او که از ملت افغانستان به خاطر جنگ های خانمانسوز داخلی معذرت خواهی نمود، او را از منظر حقوقی و از دید تطبیق پروسۀ "عدالت انتقالی"، چه در سطح ملی و چه در سطح جهانی، یک قدم به اصول و مبانی زندگی اجتماعی و "مدنیت" نزدیک کرده است. به خصوص اگر موضعگیری های اخیر اسماعیل خان را بعد از اظهارات دوستم به یاد بیاوریم و این دو تیم را با یک دیگر مقایسه کنیم. عکس العمل اسماعیل خان در برابر اقدام دوستم به صورتی در افکار عمومی منعکس شد که وی هیچ گونه تصمیمی برای معذرت خواهی از ملت افغانستان را در سر نمی پروراند و این نگرش از منظر پروسۀ "عدالت انتقالی" خود یک جنگ و تباهی دیگری به حساب می آید. بدتر از آن زمانی است که به صورت تلویحی نشان دهد اصراری به برحق بودن موضع گذشته اش دارد.
از این رو، اگر اظهارات سخنگوی کمیسیون مستقل انتخابات را "پُشت صحنه خوانی" کنیم، تیم استادسیاف بدون هیچ تردیدی، اولین تیم از هفت تیم انتخاباتی است که شکایات نقض حقوق بشری را با خود دارند. چون، در این تیم، هم سیاف، مشکل نقض حقوق بشری را با خود دارد و هم امیرصاحب حوزۀ جنوب غرب. در نتیجه، از نظر سیاسی، تیم احمدزی گامی هرچند کوتاه به مرز موفقیت داشتن اقبال افکار عامه نزدیکتر است.

2. به عنوان یک اصل پذیرفته شده، امروزه جوامعی در بخش اقتصادی موفق هستند که طرح های اقتصادی مناسب را برنامه ریزی کرده باشند. افغانستان فقیری که تاریخ آن با فقر رقم خورده است و انگیزۀ بیشتر جنگ ها در تاریخ این کشور، ریشۀ فقر داشته است، نیاز به یک طرح اقتصادی بلندمدت دارد. تیم احمدزی به نظر می رسد در میان دیگر تیم های رقیب خود از امتیازی برخوردار است که شخص احمدزی خود یک اندیشۀ اقتصادی است. پس زمینۀ قومی دکتراحمدزی برای هزاره ها، یک پس زمینۀ تاریخی رنج آوری است، ولی وجود این پس زمینه در شخصیت احمدزی، نادیده انگاشتن و نفی توانمندی های علمی او را به دنبال ندارد. به ویژه اگر او صداقت گفتاری خود را پس از زمان پیروزی به منصۀ تطبیق برساند، در این صورت به هیچ وجه دور از انتظار نخواهد بود که اقتصاد کشور با یک جهش غیر منتظره ای رو به رو شود. "هل من مبارز" طلبی های اخیر او که رقیبانش را سراسیمه کرده است، سر در همین "راز نهفتۀ تخصص اقتصادی وی" دارد. احمدزی در بخش طرح های کلان اقتصادی (در هر دو حوزۀ اقتصاد کلان و خُرد) کشور، حرف های زیادی برای گفتن می تواند داشته باشد. 
3. توسعۀ تکنولوژی در گذر زمان از سرعتی برخوردار است که امروزه حالت یک "رؤیا" را به خود گرفته است. در افغانستان اما، به خاطر بافت های اجتماعی و جغرافیایی ویژه، تکنیک های جنگی سنتی در جنگ های پارتیزانی هنوز به نظر می رسد بی رونق نباشد. اگر روزی پای دفاع از منافع کشور به میان بیاید و افغانستان محاصره شده در میان همسایگان قدرتمند مسلح به تسلیحات هسته ای مورد اذیت و آزار همسایگان بی ملاحظه قرار بگیرد، یکی از راه های دفاعی ای که روی آن می شود فکر کرد، به کارگیری تکنیک های سیستماتیک جنگ های پارتیزانی است. سابقه ای که ژنرال دوستم در طول سال ها جنگ داخلی در این بخش با خود دارد، تیم احمدزی را در مقایسه با دیگر تیم ها، صاحب امتیازات بیشتری می سازد. شوخی ای که احمدزی در آن سخنرانی اش نموده است و از رقیبان خود خواسته اگر با او مناظره نمی کنند، با ژنرال صاحب دوستم، به مبارزۀ "بُزکشی" به رقابت بپردازند، شاید اشاره ای در این بخش بوده باشد.

به هرحال، طبق برآورد بسیاری از صاحب نظرانی که شناختی از جامعۀ افغانستان و شخصیت های محوری چندین سالۀ این کشور دارند، تیم احمدزی را برای انتخاب مناسبتر ارزیابی می کنند. به باور این قلم نیز، از آن جا که شرایط فعلی کشور، "تحریم مطلق انتخابات" را برنمی تابد و ملت ناچار است باید به پای صندوق های رأی برود و یک تیم را از میان تیم های تأیید شدۀ کمیسیون انتخابات، انتخاب کند، تیم احمدزی در مقام مقایسه، جایگاه "بد" را می تواند از آن خود کند. حملات تهاجمی معقولانه ای که این تیم شروع کرده است نیز نشان می دهد که در میان رقیبان خود توانایی آن را دارد تا لااقل صفت "بد" را در افکار عمومی با خود داشته باشد تا اوصاف "بدتر" و "بدترین" را. بنابراین، عاقلانه خواهد بود که اگر پای انتخاب اختیاری در میان باشد، "بد" انتخاب شود، نه "بدتر" و "بدترین".