آرشیف

2015-3-21

استاد شاه محمود محمود

ضرورت مبرم ایجاد پوهنتون در ولایت غور

 

غور یکی از ولایات باستانی با پیشینه تاریخی درخشان ، در مرکز افغانستان موقعیت دارد که از لحاظ طبیعی دارای کوهستانات متعدد وسربه فلک میباشد اما این کوهستانات هیچگاه مانع روند زندگی سیاسی واجتماعی واقتصادی مردم این سرزمین نگردیده است . غور در قرون وسطی دارای تاریخ گسترده وامپراطوری وسیع را در خراسان ، ترکستان ، فارس ، خوارزم و هند  احتوا می نمود واز نظرغنای فرهنگی وعلمی تسلط کامل بالای این سرزمین داشتند.

غوریان فرهنگ دوست با داشتن مدارس و مراکز تعلیمی و کتابخانه ها و تشویقی که از علما می نمودند باعث رواج وانتشار رشته های مختلف علوم دینی ، ادبی وطبیعی گردیده بودند . کمتر شهری را در این دوره سراغ داریم که از وجود حوزه های متعدد تعلیمی، مفسیرین، فقها ، متکلمین و ادبا خالی باشد.

 با مطالعه تاریخ غور دانشمندانی و فقهای را در میابیم که از خود شایستگی وآثاری را به جا گذاشته اند که نشان دهنده تسلط و پیشرفت علمی و فرهنگی این دوره میباشد. از ویژگی های خاص این دوره موجودیت دانشمندان است، چون ابوالفضل محمد بن طیفور سجاوندی ( در علم قرائت)، امام فخر رازی (مفسر ، فقیه ومنجم)، ابوالحسن علی بن ابی بکر مرغینانی(فقیه) ، سمعانی( فخرالدین ابوالمظفر عبدالرحیم بن عبدالکریم- فقیه)، سلطان علاًالدین اتسز پسر علاًالدین غوری (فقیه)، امام صدرالدین علی هیصم(فقیه ومدرس مدرسه افشین در دوره سلطان غیاث الدین غوری)، اثیرالدین ابهری(ریاضی دان و منجم)، امیرعباس بن شیث بن محمد بن سوری(منجم و ریاضی دان)، نظامی عروضی(شاعر،منجم وریاضی دان)، فخرالدین مبارکشاه مرورودی(منجم)، سعدالدین غوری(حکیم ومنجم)، سراج الدین محمد بن عثمان پدر منهاج السراج (عالم)، منهاج السراج(مورًخ)، سلطان علاًالدین (سلطان وشاعر)، محمد بن عمرالفرقدی(شاعر)، عبدالرافع بن ابی الفتح هروی(شاعر)، شیخ اسد سوری پسر محمد(شاعر)، ملکیار غرشین(شاعر)، شکارندوی غوری(شاعر)،احمد کافی(شاعر)، ازهری هروی (شاعر)، خواجه صفی الدین (شاعر)، ودهها دانشمند وعالم ونویسنده دیگر را میتوان شناخت ونام برد.

در غور وسرزمین متصرفه امپراطوری غوریان به کثرت، مدارسی را می بینیم که توجه بیشتر به تحقیق وتعلیم علوم دینیه و بحث وفحص در شعب مختلف آن دارد.

اولین سلطان  که توجه به مدارس نمود امیر ابوعلی بن محمد سوری بود . بعدا" در هنگام ملک ضیاًالدین محمد ابوعلی نواده شجاع الدین علی بن حسین در ممالک غور مدارس ومساجد که تهداب پوهنتون های امروزی را دارد، بوجود آمد.مانند مدرسه افشین، مدرسه شاه مشهد، مدرسه غیاثیه در جوار مسجد جامع هرات، مدارس بامیان ، مدرسه سرحوض سیستان، مدرسه معزی در دهلی ویک تعداد دیگر ، مدارسی است که تحت سرپرستی امپراطوران غور اعمار وپشتیبانی میگردید و دارای اوقا ف ومعاونت های مستقیم سلاطین ومتنفذین غوری قرار داشت. هر یک از این مدارس کتابخانه های داشتند که پژوهشگران و طالبان علوم به تحقیق می پرداختند .

اما هجوم حملات و غارتگری مغولان چنگیزی تمام هست وبود این سرزمین را به یغما بردند ومردم آن کشته واسیر گردیدند وبقیه برای زنده ماندن به طرف هند وجا های امن پناهنده شدند ورونق وشگوفایی غور وغوریان به فراموشی سپرده شد.

یادآوری از نکات بالا، فقط ذکر اسمای دانشمندان وعلما نیست بلکه بازجویی تاریخ فرهنگی وعلمی غوری هامیباشد.دیده میشودغور وغوریان تجربه کافی در مورد سیستم تعلیم وتربیه از گذشته های دور به این سو دارد وخوشبختانه امروز این ولایت به حد کافی دانشمند ومحقق واستاد را در خود پرورده است که به غنای فرهنگی این ولایت می افزاید .

به مرحمت ایزد متعال ،آرامش نسبی این ولایت بعد از گذشت جنگهای سی ساله زمینه رشد فرهنگی و اجتماعی رامیسر گردانیده است.پس برما است که توجه بیشتر به کسب و فراگیری علوم ودانش انسانی نمایم تا بتوانیم مصدر خدمتی مفیدی برای کشور وهموطنان خویش گردیم. زمانی ما میتوانیم که به این آرزو دست یافت که جوانان ما دارای تحصیلاتی عالی باشند وتخصص داشته باشند و میتوان آنرا با ایجاد و گشایش پوهنتون در این ولایت میسر ساخت.

تا جاییکه دیده میشود در تمام ولسوالی های این ولایت هزاران  نفرمتعلم به دروس خویش مصروف هستند فقط عده ای محدودی میتوانند که به پوهنتونهای افغانستان جهت فراگیری تحصیلات عالی جذب گردند.در حالیکه ما شاهد هزاران جوان هستیم که بعد از فراغت از لیسه ها برای امرار معاش وادامه زندگی به کار های شاقه می پردازند.جوانان ایکه چشم امید خانواده ها وکشور شان هستند اما با تاًسف نظر به مشکلات اقتصادی و دستگیری ومساعدت فامیل های خویش که نمیتوانند آنهاراتنها رها نمایند، و یا عدم جذب ایشان در پوهنتونها، ازادامه تحصیل باز میمانند، ودچار رکود علمی و فرهنگی میگردند.

شاید گفته شود که سه ولایت همجوار ( هرات، قندهارو بامیان) دارای پوهنتون میباشد، در حا لیکه پوهنتون های ذکر شده محصلان خود را دارند ونمیتوانند که محصل اضافه جذب نمایند واز طرف دیگر،  ما می بینیم که این افراد بافت اجتماعی و خانوادگی کشور خویش را درنظر نگرفته اند.

در شرایط امروز که هنوز مشکلات سیاسی ونظامی دامنگیر ما است پدر پیری یک خانواده به کمک وهمکاری فرزندجوانش ضرورت داردتا او را در کار های زراعتی واعاشه واباته فامیلش مساعدت ودستگیری نماید واز جانبی دیگر اکثر دختران جوان نمیتوانند که جهت ادامه تحصیلات عالی از ولایت مربوطه خویش به جا های دیگر بروند. یا به عباره دیگر در شرایط فعلی کمتر فامیل حاضر خواهد بود که دختر جوانش برای ادامه تحصیل به یکی از ولایات دیگر تنها بودوباش نمایند.از جانبی دیگر مشکل لیلیه محصلان یک ولایت به ولایت دیگر را نا دیده نگیریم .

بدین صورت ما شاهد دختران جوان ِهستیم که بعد از فراغت در کنج خانه نشسته اند ، یا با خانواده خویش در کار های خانه همکاری مینمایند ویا ازدواج نموده زندگی خویش را در فضای دیگر سپری مینمایند که آهسته آهسته تمام دست آورد های دوازده ساله اش حیف ومیل میگردد. در این جا ما مخالف ازدواج نیستیم بلکه میخواهیم اگر بتوانند در پهلوی ازدواج،  تحصیلات خویش را ادامه دهند کمک بیشتری به زندگی زناشویی خویش مینمایند. ویا اینکه بعد از ختم تحصیلات عالی با خاطر راحت اقدام به ازدواج نمایند. این نکته را نباید فراموش کرد بیشترین جوانان ما اعم از دختر و پسر وخانواده های شان علاقمند به ادامه تحصیل و خدمت به کشور خود میباشند.

روی دلایل فوق واحساس مسوًلیت وتوجه به روابط خانواده گی وبافت اجتماعی مردم ما در شرایط کنونی، ضرورت آن است که در این ولایت اقدام جدی برای ایجاد مراکز عالی تحصیلی(پوهنتون) گردد.

حتمی نیست که پوهنتون که در ولایت غور ایجاد میگردد تمام پوهنحًی هایی را داشته باشد که در پوهنتونهای دیگر افغانستان محصلان را پذیرفته اند بلکه در این راستا در قدم اول ضرورت جامعه را نادیده نباید گرفت.

روی این ملحوظ به وزارت محترم تحصیلات عالی و دولتمردان افغانستان و وکلاً محترم پارلمان کشورپیشنهاد میگردد تا در ایجاد پوهنتون در دو مرحله پنج ساله ،یعنی که در مرحله اول پوهنحًی های طب ، زراعت، زبان وادبیات و علوم بشری،علوم طبیعی(ساینس)، وترنری ودر مرحله دوم پوهنحًی های انجنیری ، فارمسی، حقوق، شرعیات، و اقتصاد اقدام جدی مبذول دارند.

در قدم اول پوهنحًی طب که ضرورت عاجل مردم این ولایت میباشد، توجه گردد. ما امروز به کمبود دوکتوران در ولایات مواجه هستیم بخصوص بخش نسایی که خواهران جوان ما بتوانند در این رشته تخصص حاصل نمایند. با شما هم عقیده هستم که ما کمبود کدر در این بخش داریم اما میتوان جهت پر نمودن این خلا عجالتا" از دوکتوران شفاخانه غور جهت تدریس مضامین طبی استفاده کرد.دوکتوران ایکه مسوًلیت تداوی یک نفر را به عهده دارد یقینا" مضامین مربوط را بخوبی تدریس می نمایند . چه بسا صنوف درسی در جوار ویا داخل شفاخانه ولایت غور موقعیت داشته باشد. همچنان محصلان این پوهنحًی از یگانه لابراتوار این شفاخانه نیز مستفید میگردند.

بدین صورت فامیل های محترم با خاطر جمع زمینه تحصیل فرزندان بخصوص دختران خویش را مهیا ساخته میتوانند،  واز جانبی دیگر باگذشت چهار یا پنج سال دکتوران جدید به جامعه تقدیم میگردد تا بتوانند در ولسوالی های مربوطه به خدمات طبی و تداوی هموطنان خویش بپردازند.

ضمنا" علاوه باید کردکه پوهنحًی های زراعت ، زبان وادبیات وعلوم بشری، علوم طبیعی(ساینس) و وترنری در پهلوی افراد متخصص در رشته فوق وهمکاری مثمر در بخش زراعت ومالداری ، افزایش کدر علمی در ساحه تعلیم وتربیه رااز یاد نبریم. توصیه مینمایم با وجود اینکه این پوهنحًی های پنجگانه فوق در آغازین سالهای ایجاد خود،مشکلات را همراه خواهد داشت.اما با گذشت چند سال، ولایت غور از داشتن کدر وکارمند علمی بی نیاز خواهد بود.

اگرما با همکاری ومساعدت وزارت محترم تحصیلات عالی وخواست جدی مردم  با تاًسیس وایجاد پوهنتون در این ولایت فایق آیم دیگر جوانان ما از ادامه تحصیلات عالی دلسرد نخواهند شد. چه بسا جنبش فرهنگی و علمی ایکه درین چند سال اخیر در این ولایت رونما گردیده است ،  مردم ما را به آینده روشن ودرخشان تر مطمین میسازد ، تا جوانان ما یکی از نخبه ترین جوانان کشور خواهند بود.

استادان و دانشمندان وغوری های محترم ایکه در خارج از افغانستان زندگی دارندٍ یقینا" وعده همکاری های همه جانبه خواهند داد چنانچه تا امروز هر فرخوانِ را لبیک گفته اند در این راستا در پهلوی جوانان غوری قرارخواهند داشتند.

ما از شما وکلاً محترم ولایت غور که در پارلمان افغانستان نمایندگی مردم را دارید،سازمانهای اجتماعی وسیاسی، منورین وکارمندان عالی رتبه دولتی خواهانیم که در ایجاد وتاًسیس پوهنتون غور تلاش همه جانبه نماید ، چه پیشرفت جامعه با داشتن افراد متخصص امکان پذیر است وفراموش نکنیم که با فرا گیری دانش انسانی جامعه را میتوان از هر نوع تعصب وتنگ نظری وبدبختی های اجتماعی که در فراراه ما قرار دارد و روزبروز گسترده تر میگردد، نجات بخشید.