آرشیف

2014-11-10

نثاراحمد پژوهش

درطوفانهای اظطراب به کجا پناه ببریم؟

اساسا آفرینش انسان طوری است که برای تامین نیازمندی های زندگی خود ناچارباید بسیاری ازمشکلات و ناراحتی های جسمی وروحی را تحمل کند، زیرا درطی همین تلاش وتکاپو، که به خاطر فراهم ساختن وسایل رفاه مادی خویش به کارمیبرد نیروی عقلی وروحیش قدرت واوج میگیرد، وروبه تعالی وکمال میرود.
سختی ها ورنج ها در زندگی بشر دارای آثار عمیق وگسترده ای است؛ قوه ای روحی مردان بزرگ درزیرفشارمصیبت، صیقلی میشود، اگرادمی ازروزهای نخستین حیات خود ازجهل ونادانی ناراحت نمی شد هیچ گاه درمقام درمان این بیماری برنمیآمد، همچنان درتاریکی وحشیگری وجهالت باقی میماند، وامروزاثری ازمظاهر عقل وذوق علاقه به چشم نمیخورد همین احساس رنج ازنادانی بوده که اورا به مبارزه پی گیربا جهل واداشته است.
تکامل همه جانبه انسان وپیشرفت های مدنی واجتماعی ازهمین رهگذرپی ریزی شده است بیشتر نهضت های بزرگ اجتماعی که طلیعه ترقی واغازجهش به سوی پیشرفت وتعالی بوده درنتیجه مشکلات وسختی های طاقت فرسا رخ داده است. گرچه درظاهر، سختی ها وتندباد حوادث، تلخ وناگوارولذات وخوشیها، گوارا وپسندیده اند، ولی درواقع ، قضیه کاملا برعکس میباشد زیرا پیروی ازلذات هاوهوسها ، انحطاط وبدبختی به دنبال دارد، درحالی که یکی ازعوامل تکامل روح، سختیهاست.
برای آنکه که فلزات را ازمواد خارجی پاک وخالص گردانند، آنها را درکانون آتش جای میدهند. برای آدمی مصائب زندگی همین خاصیت را دارد و اورا ازآلایشها منزه وپاک ساخته وبرای ایفای وظایف انسانیش آماده میکنند، وسرانجام جزدرسایه رنجها ، بقا وسعادت هیچ فردی تامین شدنی نیست.
قرآن می فرماید: "ما بشررا درآغوش رنجها وسختی ها آفریده ایم".
یکی ازدانشمندان اروپای میگوید: چیست که باعث رشد وتوسعه عمیق ترین افکارنوع بشرمیگردد؟ علم ودانش نیست، لیاقت وکاردانی نیست، هیجان عواطف واحساسات هم نیست، فقط رنج ومحنت است که میتواند اعماق فکرانسان را بشکافد. وشاید به همین جهت است که این همه رنج دردنیا فراوان است؛ فرشته ای که مامورابتلای مردم به رنج ومصیبت میباشد بیش از ملکی که بهبود ودرمان را دردنیا آورده به مردم این عالم خدمت کرده است.
تحقیق درتاریخ ترقی وپیشرفت بشر، ثابت میکند که پایه های تمدن وفرهنگ انسانی همواره بردوش کسانی بوده که نیروی "ایمان" تحمل بارهای گران را برایشان آسان ساخته ، وآثارسومصائب ورنجها را ازهمین رهگذردر قلب نیرومند خود عقیم ولااثرنموده اند.
دانشمندان روانشناس عموما اعتراف دارند که دردرمان ناراحتیهای روحی وایجاد اطمینان وآرامش درونی ، نیروی ایمان فوق العاده شکرف واعجاب انگیز وثمربخش است ؛ درمواردی که دشواری های طاقت فرسا شخصیت انسان را درهم میکوبند واراده وامیدرا ازوی میگیرند، اتکا به خداوند درروح شکست خورده او اثری عمیق می بخشید. ناکامیها، گرفتاریها، شکستها هرگزنمیتواند درضمیرپاک مردان الهی طوفان برپا کنند وآنها را دچارزبونی ویاس وخودباختگی سازند.
ایمان به خداوند برای ایجاد اعتدال درخواهشهای نفسانی که خود منشا بسیاری ازآشفتگیهای روانی است؛ درچه اطمنانی میباشد، دراثرایمان به خدا چهره های زندگی، کمال مییابد زیرا وقتی انسان معتقد گردیده که با تمام شدن این زندگی، همه چیزپایان نمی پذیرد، در روانش آرامش خاصی پدید می آید، ودرسراسر زندگی با اعتدال گام برمیدارد.
ایمان نه تنها نگرانی وتشویش را ازقلب آدمی می زداید بلکه میتواند ازآن جلوگیری کند. قرآن ازنقش پیشگیری ایمان چنین یاد میکند: " اگرایمان داشته باشید نباید ترس واندوه به خود را دهید زیرا شما با همین سرمایه ایمان بردیگیران برتری دارید".
دراین آیه خاطرنشان شده است که ایمان دربرابر عوامل مزاحم روانی، زره محکمی برای روح میسازد، ومصونیت خاصی درانسان به وجود می آورد. خدای ذوالجلال است که به دلهای مومنان سکون وآرامش میبخشد.
هیچ نمیتوان حال مردم باایمان را با افراد مادی وبی دین ، دربرخورد با حوادث وتلخکامی های زندگی باهم مقایسه کرد، چه تفاوت میان آنها اززمین تا آسمان است، کسیکه ازسرمایه ایمان بهره ای ندارد دربرابرعوامل نامساعد طبیعت به سختی آسیب پذیراست. اوخود را اسیرطبیعت ومحکوم قوای قهاروستمگرآن میداند، واگردرنخستین صحنه نبرد با مصائب ودشواریها عقب نشینی نکند سرانجام درنقطه مخوف حمله امواج خروشان حوادث روزگاردرگرداب ژرف وعمیق فروخواهد رفت؛اما آنکه متکی به منطق دین است درنظام آفرینش، هیچ چیزجز اراده خداوند را موثرنمی شناسد؛ معتقد است که رنجهای خارج ازاختیارزندگی ، ازجانب پروردگارمهربان وبرای تطهیرقلب وتهذیب روحش مقدرگردیده، لذا هرگزاجازه نمی دهد که مصائب ومشکلات، قدرت روحی اورا فلج کنند؛ بلکه درهرشرایطی، متانت خود را همچنان حفظ میکن، وکشتی وجود خود را درهر حادثه ای با استمداد از نیروی لایزال الهی به ساحل آرامش می رساند.
"آویبوری" دانشمند انگلیسی می گوید: در روزگاری بدبختی وبیچارگی دین بهترین وسیله ای است که میتواند مارا تسلیت داده فشارمصائب مان را سبکتر سازد، انسان ابدیت کوچک است وماورای او ابدیت دیگری وجود دارد، دین میخواهد نمونه ای ازآن ابدیت بزرگ را درروح انسان ایجاد کند.
مسلما دین برای فراغت خاطروآرامش فکر، بیشترازآنچه بتوانیم تصورکنیم مفید است، افکارمذهبی با ظرافت وزیبایی خود، مارا ازقیود زندگانی عادی رهای داده ازاین دنیای خاکی بالا می برد و دردنیای عالی  تر و وسیعتر سرمی دهد".
علت ناآرامی های بسیاری ازمردم را، باید درطرز فکر وبرداشت آنها اززندگی جستجو کرد؛ تصورمیکنند به این جهت گام دراین جهان گذارده اند که بی قید وشرط ازلذائذ آن بهره مند شوند؛ وچون برخلاف انچه تصورش را داشتند مواجه می گردند، غالبا ازکائنات و وضع خود گله وشکایت دارند.
چیزی که دنیای انسان واقع بین را ازجهان نا پختگان متمایز می سازد، عبارت از تخیل است. یگ فرد سطحی وظاهربین آنچنان شیفته نیروی تخیل خویش است، که هردم بردلش امواج آرزوهای بی پایان استیلا میابد، و همین که جریان حوادث را درجهت خلاف خواسته های خود دید، تاریکی وحشت انگیزی روحش را دربرمیگیرد، سررشته را ازدست مید هد واگراین بحران عجیب با ضعف نفس توام باشد ممکن است منجربه انتحارگردد؛ درحالی که انسان واقع بین، ازقیدوبند اندیشه های کودکانه وبی اساس رها است، نظرش وسیع وگسترده است اشیا را نیمه تمام نمی بیند، ونمی گذارد در زندگی عملیش تخیلات موهوم دخالت کنند؛ بلکه می کوشد خود را با محیط طبیعی و اجتماعی وسرانجام با حقایق زندگانی بیرونی ودرونی تطبیق دهد.
اگرکسی واقعا دارای شخصیتی متعادل باشد، همچون بید ازهربادی نمی لرزد، این که برخی از افراد در اوقات فراغت بیدرنگ احساس نگرانی میکنند، برای آن است که نیروی معنوی آنها کافی نیست وپناهگاه نیرومندی ندارند، لذا برای اتلاف وقت به تفریحات زیانبارروی می آورند. انسان هرقدر ازجهت قوای درونی نیرومندتر باشد کمتراحساس احتیاج به دنیای خارج میکند؛ هرکشوری که کمتربه واردات ازخارج نیازداشته باشد، بنیان اقتصادیش استوارتراست؛ کسی هم که دارایی درونیش به قدرکافی باشد و دائما به استمداد ازخارج ناگزیرنشود، میتواند خود را ازفعالیت های خطرناک ورفتارویرانگرنجات بخشد، مشخصات اخلاقی خویش را تعدیل نموده، خلاصه تاثیرعوامل خارجی را برروی نفس تغیردهد.
سرورآزاده گان جهان حسین بن علی فرمود: اگربرای مرد عاقل و خردمند حادثه ای رخ دهد، اندوهگین نمیشود، بلکه با حزم ودوراندیشی، رنگ رنج را ازدل می زداید وبه مدد نیروی خرد چاره جویی میکند.
مابا نیروی که دراختیار داریم میتوانیم با ناسازگاریها وناکامی ها که ازهرسو به ما روی آورده اند به مبارزه برخیزیم. یکی از راههای که برای نجات از فشارهیجان وآشفتگی خاطرموثراست، پرداختن به کارهای مثبت میباشد، کسانیکه هنگام تضاد کشمکشهای داخلی، قوای خودرا به انجام عمل مفیدی صرف میکنند، در موقع اشتغال آسوده اند و وقتی ثمرات کارخودرا نیز می بینند شادمان میگردند؛ وبه همین جهت مسلم است که بسیاری ازاین فعالیتها گرچه جنبه پناهگاهی نسبی دارد واکنش سودمند ورضایتبخشی است، ودست کم ذهن درپرتو آن موقتا ازیک مساله شخصی که لاینحل به نظر میرسد رهای می یابد، مخصوصا اگردست ب اقدامی زند که متضمن نفعی برای دیگران باشد، که دراین صورت برای خود او نیزنتیجه بخش خواهد بود زیرا ممکن نیست آنکس که برای دیگران سودمند است برای خویشتن مفید نباشد به علاوه ازگام نهادن درجاده های ناصواب وزیانبارنیزمصون خواهد ماند.