آرشیف

2014-12-27

نثاراحمد پژوهش

انتـخــــــــــابات

بازانتخـــابات آمدو قول و قـــرار زنده شــــدند
هرکسی آمد به در، زد دوست دیرینه شـــدند

هرگونه وعده قبول، چونکه وقتی رای شدند
بعدی راه یافتن به کرسی قول را کفران شدند

هرکسی گوید که من صادق به خدمت میشوم
پشت مایک میرم برای تان صـــدایت میشوم

هرکه کـــــــاندید شد،لاف لاف خدمت میزند
وقتی به کرســــی رسید داد ازجماعت میزند

وقتی کـــاندید میشوی، نوکربه اربابت شوی
هرکجـــا تعـــــریف نمای آن جنابت میشوی

هیچ کـسی را من نیافتم تاکه گــوید راستی!
هــــرکه کــــــاندیدا شود اومیرود پای کسی

وقتی او شد صاحب چوکی وقدرت درزمان
میکند کاری که سالها اوبه دل داشت حسرتی!

این زمان است هــرکه میگوید که او قادرنبود
درتمــــــــام کــــارما ، آن مردکه حاضرنبود

حـــــــــــال که اورفته وکــــــــــــالت میکند
طوریکه خواســــــــته خیانت میــــــــــکـند

این دورازانصــــــــاف بود، ازرای مـــــــا
رفته رفته خویش را صاحب دولت میکند

حال فهمیدم که هیچکس نیست پای حرف خویش
هرچه بیچاره شدند آن مردم صادق همیش