آرشیف

مردم قدیم به این عقیده بودند که بزرگان بی انصاف نیستند اما خوردان کمی بی انصافی میکنند من  این طور فکر نمی کنم بعضی از بزرگان از بزرگی خود استفاده نموده انصاف را برای همیش فراموش میکنند.
مانند آنهایکه اطفال کوچک ومظلوم را قربانی اعمال بد خودمی نمایند وآنها را به آتش که  هیچ وقت خاموش نمشیود می اندازند وخود عیش ونشاد می کنند در زمستان برفی روزی آفتابی از خانه بیرون شدم تا آسمان وزمین را ببینم وبا آنها حرف بزنم ناگهان دو دختر کوچک زیر سن 9 سال را دیدم لبان آنها ترقیده بود وسفید می زد چشمان شان از ظلم وستم فریاد میزد اما هیچ کسی صدا آنهارا نمیشنیده بود  از آنها پرسیدم خانه شما کجا است گفتند خانه پدر ومادر ما درهمین تپه نزدیک است وخانه شوهران ما پشت بند است ( بند منطقه سرکوهی نزدیک چغچران است) گفتم آیا شما ازدواج کرده اید؟ گفتند بلی از آنها خواستم تا بگویند که چه باعث شد آنها دراین سن کم عروسی کنند یکی از آنها که هشت سال داشت نسبت به دیگری بزرگتر بود این طورسخن را شروع کرد : پدرمن بیکار است ومادرم به خانه یک آدم پولدار مزدور است پدرم مارا برای دو برادران داده است ونمی دانیم که تاچه اندازه پول گرفته دختر اولی گفت شوهرمن دوزن دیگر هم دارد که خوردترین اولاد او یک بچه 15 ساله است وشوهر خواهرم سه زن دیگردارد که کوچکترین اولاد او فعلا پوهنتون میخواند همه کار خانه بالای ما است  وقتی شوهران ما می روند خانم های آنها مارا لت وکوب میکنند وبعضی وقت ها چاشت برای ما نان نمیدهند ازوقتی که این دوبرادر ازهم جداشده اند نه مرا شوهرم پیش خواهرم میبرد ونه هم خواهرم را شوهرش نزد من میگذارد بیآید.
امروز ما از بند تا این جا پیاده  آمده ایم پاهای ما بسیار درد میکند.
  دربین راه پاهای مارایخ زده بود نزدیک بود که بمیریم خداوند رحمت خودرا بالای ما جاری کرد آفتاب شد وما تا اندازه گرم شدیم همان روز ساعت ده بجه آفتاب چنان گرم شد که فکرمیکردم تابستان است من هم برای آنها احترام کرده وبه قدرت خداوند سر فرود آوردم وهمچنین از دخترک کوچک پرسیدم که آیا او از کار پدرش راضی است یاخیر؟ گفت : اگر با تو چنین کاری میشد راضی میبودی من گفتم نخیر گفت من هم همینطور راضی نیستم و او افزود پدرم به مواد مخدرگرفتار است کسیکه معتاد باشد کار خوب را انجام نمیدهد.
حالا شاید شماهم بگوید که بزرگانی مانند این پدر انصاف را برای همیش فراموش کرده وبحق اولاد خود ظلم میکند واین اطفال وخوردان هستند که در آتش میسوزند وبه بزرگان احترام کرده وآنهارا دوست میدارند.
من هم به این عقیده هستم که همه بدبختی هارا اعمال بد وعادات بد به وجود می آورد از جمله این عمل شوم وبد که عالم وآدم را بد بخت کرده است مواد مخدر ونشه آور است  آن دودختر میگفتند خدایا تو به بزرگی که آدم وهوا را از گل ساختی وآسمان وزمین را پیداکردی تا اینکه مارا امتحان کنی که بنده با فرمان هستیم یانه این مواد مخدر را ریشه کن کنید که هیچ بیچاره مظلوم مانند ما بدبخت نشود من هم میگویم آمین یا رب العالمین.

پایان
 چغچران
حوت ١٣٨٨