آرشیف

2014-12-25

استاد محمود بی پروا

8 مــارچ روز بیـن الـمـلـلـی زن

 

 
8 مارچ بپاس ارزش بمقام والای زن درسراسر جهان برگزار میگردد. بجاست تا از موقف زن در زندگی اجتماعی طی همچو روزها ومحافل برگزار و تجلیل بعمل آید.زیرا زن بیش از نصف جمعیت جهان را تشکیل میدهد ودر امر بازسازی و پیشرفت  نقش برازنده دارند.گرچه در سال 1910 میلادی درشهر کوپنهاگن پایتخت دنمارک این روز بنام روز همبستگی بین المللی زن باصدور قطعنامۀ اعلان گردید ولی حقیقت مسلم و انکار ناپذیر اینست که دین بزرگ اسلام برای اولین بار الهام آور قایل شدن ارزش به  مقام زن  درجامعه بوده است.(آنچه که دراین نوشته خوانده میشود برداشت نویسنده از دید اسلامی میباشد).
زنان از چندین جهت برتری هائیرا نسبت به مردان دارامیباشند که به فشردۀ از آنها در زیر پرداخته میشود:
 
صلح خواهی: از بهترین صفات زنان بشمار می آید. زنان درطول تاریخ همیشه طرفدار صلح و آرامی و پیشرفت بشر بوده اند . هر سیاستمدار و شخصیت تاریخی که در مشورت و نظرخواهی از زنان اهمیت قایل بوده اند عصر درخشان و عادلانه را پشت سر گذاشته اند.
حضرت محمد ص دایم به نظریات ازواج خود ازجمله حضرت بی بی خدیجه ، عایشه و دختران خویش حضرت بی بی فاطمه الزهرا گوش میدادند. اولین بار دراسلام زن جایگاه واقعی خود را دریافت چنانچه از برکت اسلام زنان از خرید وفروش، زنده به گور گردیدن دختران ، باخت قمار وکنیزی برای دایم رهائی یافتند.در مصاف رزم حق شرکت را حاصل کردند ودر امور صلح وعدالت نظرات بس عالی میدادند تا بالآخره خدمات آنها در پیشرفت اسلام و گسترش دین ، عالم شمول گردید. بلقیس همسر سلیمان ع  در اثر مشوره ها و افکار عالی انسانی، شوهر خودرا به آن مقام والا رسانید. شاهرخ میرزا از طریق همیاری گوهرشاد بیگم نام نیک از خود بجای گذاشت ورنه دررگ اوهم خون چنگیز جاری بود.شاه جهان شاه مقتدر مغول را تدبیر اندیشی زنش نورجهان بیگم به آن جایگاه رساند که امروز قصر مجلل تاج محل افتخارات هند را برملا میسازد. اشعار پروین اعتصامی شاعر معاصر ایران چیزی جزبازگو کننده واندرز درراه صلح و خداپرستی وتنفر از بیداد وستم نیست. بالآخره انسانان نامدار و ممتاز امروز  ثمر خوش خدمتی، مهمان نوازی، مهربانی ، احترام داری ونیک خلقی زنان شایستۀ افغان میباشند. بجاست اگر گفته شود که زن نامردرا مرد و مرد را نامرد میسازد. بناء جستجوی یک زندگی آبرومندانه و با افتخاررا باید در وجود زن دید.
 
قناعت پذیری و عقیدت راسخ به قضا وقدر: بهترین خواصیت در زنان میباشد. آنها در هرچه که برای شان مقدر گردد قانع اند و حوادث پیش آمده درزندگی خودهارا از جانب نصیب وقسمت میدانند وبه این ترتیب صاحب افضلیت در صبر و حوصله مندی میباشند. چه بسا رنج ها وآلامی را که درزندگی با حوصله مندی و شکیبائی متحمل میشوند از قبیل تحمل رنج حامله داری تا رنج جانکاه ولادت وفقر و گریه و سوز گرسنگی و برهنگی و مریضی اطفال خویش. هکذا در شرایط امروزی  فقر وبدبختی کشور ما اگر زنان ومردان را مقایسه کنیم یک زن با دریافت 2500 افغانی معاش با بسیار خوشی و بشاشیت نفقه خود واولاد خودرا تنظیم نموده از هیچ نوع استفاده جوئی ورشوت چیزی در ذهنش خطور نمی نماید علاوتا اگر شوهر ویا فرزندش اضافه از معاش خود مقدار بیشتری را به او بدهند همیش مورد باز پرس او قرارمیگیرند که این را ازکجا کرده اند واگر بدانند که ازراه های غیر مجاز حاصل کرده اند سخت باعث آزار ایشان میگردد. ضمنا زنان از اینکه فوق العاده مهربان وبا عاطفه میباشند ، هیچ گاه این حق را بخود نمی دهند تا از مردان طلب رشوت شوند بلکه مهربانی وبرخورد انسانی را یگانه طرز پیش آمد در مقابل مردان میدانند.
درحالیکه مردان با همچو معاشی بهیچ وجه قانع نبوده بناء دایم بفکر راه های نامشروع میباشند ازاینجا واضح میگردد که زنان بمراتب با عاید حلال رغبت زیاد نظر بمردان دارند.یقینا آنروزی رشوت و فساد از یک کشور نابود خواهد شد که زنان امور پیشبرد کارهای مهم را بعهده بگیرند.
 
دید مهربانانه: زنان مردان را دایم با دید پدر،برادر،همسر وفرزند می بینند وغیر ازین هیچ دید دیگری با مردان ندارند . زنان هیچ گاه وهرگز با این فکر نیستند که با مردان بچشم خصومت ودشمنی، بداندیشی و بدخواهی به بینند. بلکه این مردان هستند که از طریق انتحار،حمله دد منشانه، تجاوز های غیر اخلاقی و کبر وخودخواهی در فکر تباهی وبربادی زنان میباشند.
 
خدا شناسی : صفت ممیزه دیگر زنان خدا پرستی و شناخت ذات الله تعالی میباشد. زنان در هرکار ذات پروردگاررا حاضر و در همه اعمال خویش اورا دانا و آگاه میدانند. غفلت و سهل انگاری در هر امر زندگی را دوری جستن از اوامر الهی میدانند. چنانچه حتی تاخیر در شیر دادن اطفال خویش را نیز تنبلی در فرمان خداوند میدانند.باآنکه زنان با تکالیف شرعی عادات ماهانه و بعد از تولد طفل مبتلا اند ولی باآنهم پابندی به ادای پنج وقت نماز، گرفتن روزه ودادن صدقه وخیرات به گدایان و یاری رساندن به همسایگان در زنان بیشتر مشهود میباشد.نفرت وانزجار زنان از قتل انسانان دیگر،حمله و چپاول دیگران و ازاین قبیل کارها خود گویای ترس زنان از خدا و جوابدهی روز آخرت یا بازپرس میباشد.از اینجا واضح میگردد که زنان بمراتب از مردان با تقوای تر و پابند تر به احکام ذات باری تعالی اند.
 
دلسوزی و خوش باوری: یکی دیگر از اوصاف پسندیده زنان میباشد. زنان هر حادثه ناگوار و هررنجی را که با دیگران می بینند بسیار جگرخون و ناراحت میشوند و تا مدت ها از این حادثه غمگین و باآه و افسوس سردچار باقی میمانند. زیرا زنان این را خوب میدانند که با چی رنج جانکاه و پر از درد طفل خودرا پرورش داده وکلان میسازند ونیز ازاینکه هر زن مادر است و منبع محبت و شفقت ومهربانی لذا فطرتا دل آنها به انسانهای دیگر که همه را درحقیقت اولاد خود میدانند، میسوزد.
خوش باوری و راست پنداشتن هر گپ وخبر نیز بیانگرعطوفت و قلب پاک آنها میباشد. چون زنان همیشه قلب پاک و مهربان دارند بناء هر چیز را ازدید مهربانی و صداقت برداشت میکنند و هرسخنی را که از سوی مردان بشنوند باور مینمایند راستی ، سادگی و خوش باوری سبب میگردد تا زنان با دیدن فال و طالع بینی وغیره سخت علاقه مند گردند.چونکه جور زندگی متوجه حال انان زیاد میباشد لذا با همچو رویش ها باعث تسلی خواطر خویش میگردند.
 
غمخواری و توجه در پرورش اولاد: هیچ جای شک نیست که زنان یگانه کسانی اند که پرورش دهنده و رشد دهنده اطفال اند. این مطلب نزد اطفال وضاحت کامل دارد. اگر به حوادث روزگار دقت گردد بروشنی دیده میشود که آن طفلی که پدرش فوت گردیده مادرش اورا به نحوی تربیه داده است که یک انسان کامل از او جور شده است انسانی که دور از معتاد با نسوار، چلیم، سگرت و تریاک ، فحشا، دزدی و غیره اعمال بد. بخاطر توجه در تربیه اولاد حتی زن حاضر نیست ولو که یک سال از عروسی اش گذشته باشد، باردیگر شوهر نماید زیرا همانگونه که قبلا گفته شد از یکطرف با اتکا به نصیب و قسمت که البته وعده و اراده خداوند چنین در تقدیرش رفته است واز طرف دیگر با درک اینکه او مادر این طفل میباشد وباید اورا پرورش داده کلان سازد ورنه غیر ازاو کسی دیگری بفکر پرورش این طفل نخواهد بود وعاقبت کاراین طفل معصوم چه تیره ومکدرخواهد شد. درحالیکه اگر مادر بمیرد پدر هیچ در فکر تربیت اولاد خود نیست بلکه درآرزوی اینست که کی بتواند زن دیگری بخود بیابد. همانست که اولادانش شاید در راه های غلط بروند و از تربیه نیک محروم بمانند.امروز اکثر دزدان، بد کاران، اوباشان، انتحارچیان، آدم کشان وچپاول گران ممکن کسانی باشند که از تربیه مادران خویش به نحوی از انحا دور مانده ودرنتیجه روزگار سرنوشت شان را به این سیاه دلی و تیره روزی کشانیده باشد.هکذا از چهرۀ طفل دفعتا هویدا میگردد که از همان آوان از دست دادن مادر غبار یاس و ناامیدی وآینده تاریک وبدبخت درچهره اش نشسته و دیگر آن چهرۀ بشاش و نورانی که در دوران حیات مادر داشت بااو برنمیگردد.
 
الهام بخش زندگی:  زن ازاینکه مادر است ، الهام بخش و تکیه گاه زندگی  میباشد. طفل احساس میکند که تنها مادرش است که هر آنچه او میخواهد برایش مهیا میسازد واو این احساس را از لحظۀ تولد در می یابد. چون شیر مادر پرورش دهندۀ جسم وجان او است واو در هنگام ضرورت با اندک گریه خودرا درپستان  مادردیده ورفع جوع وعطش مینماید. هکذا بخاطر هرنوع مشکلات با مادر توصل جسته واز او تقاضای رفع مشکل مینماید از اینجا وی چنین در می یابد که هر آنچه هست مادراست بناء با فکر بسا آرام، مطمئین و آسوده وبا قوت قلب هر چه تمام وکمال مادررا یگانه اتکا زندگی ورفع کننده مشکلات میداند که در واقع چنین هم است.
 
اجتناب از کینه ورزی : زنان کاملا از کینه ورزیدن اجتناب دارند و انتقام را با خود راه نمیدهند. آنچه که نزد آنان اهمیت دارد زندگی مسالمت آمیز و خالی از مناقشات است. چون آنها با خون رگ خود انسان را می پرورانند ازینرو میدانند که پروراندن بمعنی زنده ماندن و آرام زندگی کردن میباشد. بعضا کینه توزیهائی در زنان مشاهده میشود که نمایانگر خصلت انها نی بلکه مردان اند که این عمل را اجبارآ درآنها رشد میدهند.
 
شرم وحیا:  داشتن شرم و تقویت حیا زیب و اخلاق زنان میباشد. این چیزی است که زنان را وقار وحیثیت می بخشد. شرم زنان را مانع میشود تا اعمال بد دیگرانرا بازگو نکنند، کلمات تحریک آمیز را درزبان نرانند و برنفاق و دشمنی دست نیازند. دراثر شرم زنان هیچ گاه چیزهائیرا که ازآنها درآینده بوی خصومت و تیره روزی پدیدار گردد، به اطفال خویش نمیگویند.
 
ننگ وشهامت: زنان محرک ننگ و شهامت اند و نمیخواهند که مردان بی ننگ و زیر دست غیر تربیت کنند. آنچه که مایه تنفر زنان میباشد همانا زیستن در زیر دست غیر است. این زنان اند که باصدای: ای مردان اگر شما مرد دفاع از وطن و ناموس خود یعنی ما نیستید! بیائید چادرهای مارا بسر کرده ودرخانه بنشینید تا ما سلاح به شانه کرده از شما دفاع نمائیم! همین پیام معجزه آسای زنان است که مولد ننگ و غیرت در مردان میباشد و انان را شیر مردان پیکار علیه تجاوزگر میسازد.لذا میتوان گفت که زنان بشارت دهنده و بوجود آورندۀ آزادی و مردانگی اند.ندای  ملالی در جنگ میوند ومقاومت زن گمنام دردرۀ پنجشیر علیه قشون شوروی و حامیان افغان انها نمونۀ ازین شهامت وننگ میباشند.
ازهمین قبیل اوصاف متعددی وجود دارد که وقار وحیثیت زنان را برجسته میسازد. حال اگر همه اینهارا از یک جمعیت دور سازیم پس چی چیزی درآن باقی میماند که باارزش باشد؟ یقینا هیچ چیزی. ازینرو باید باوضاحت اظهار کرد که زن جزء لازمی و حتمی زندگی بشر و سازنده وتکمیل کنندۀ جامعه و تمدن میباشد.
ازآنچه که گفته آمدیم نباید چنین برداشت کرد که نقیصه هائی در زنان وجود ندارند. بلکه اینطور نیست. زنان اگر با معیارهای اخلاقی اسلامی برابر و سازگار نباشند چیزی جز تباهی اسلام و محو خانواده وجامعه به بار نمی آورند. اگر لحظۀ به این فکر شویم که زن از خدمت شوهر که بالایش واجب و ضروری است سرباززند چه عواقبی خواهد داشت.فرضا مرد هنگامی که خیلی خسته و افسرده از بیرون بخانه برمیگردد یا دوستان او به مهمانی اش می آیند و یا اینکه خویشاوندان و نزدیکانش به دیدن وی می آیند در همچو حالاتی اگر زن چونگ و پونگ ونق وپق سردهد وفضای خانه را به مرد مسموم و تیره گرداند آنگاه بالای مرد چه خواهد گذشت ؟ اینجاست که ازیکطرف مرد زن را نسبت بخود مهربان ووفادار نمی بیند واز طرف دیگر نقض رویۀ اسلام از جانب زن محسوس میشود یعنی زیرپا گذاشتن حرمت خدمت شوهربناء مرد ازاینکه تمام هست ونیست خود را به خاطر همین زن مهریه داده است ، دیگر حوصله اش بتنگ آمده راهی غیر ازاین نمیبیند که دست به لط وکوب بزند.ورنه هیچ کسی خوش نیست که درخانه اش فضای خلق تنگی و بی مهری حاکم باشد. از جانبی اسلام بارها وبارها به مرد وزن تاکید کرده است که غیر از همسر شرعی خویش با دیگران هم بستر نشوند که این خود حکم نص صریح در قرآن و احادث میباشد اما آنانیکه پیرو هوا وهوس شهوانی و غافل از دستورات الهی اند به این احکام خداوندی وقعی نمی گذارند باعث این میشوند تا هر زمان شاهد بروز امراض مدهش وتباه کن باشیم ازآنجمله میشود که از مرض ایدز نام برد ویا مرض سفلیس و یا امراض دیگرکه به بهای جان ملیونها تن و خسارات مالی بیرون از شمارش تمام شده اند.
اگر زن اخلاق اسلامی و پیمان زناشوهری را زیرپا کرده با مرد دیگری غیر ازشوهرش عقد رفاقت و جنس بازی برقرار میکند ،آیا میشود با اوزن باورکرد که مسلمان و خدا پرست است؟ ( من جوابی درین مورد ندارم) پس درهمچو صورتی شوهر حق دارد تا گوش و بینی ویرا به برد واورا در محضر دیگران منحیث یک زنی بد کار و نامسلمان بشناساند.
به نظر قلم هذا این خشونت نیست بلکه تادیب و تنبیه دیگران است. درحالیکه خشونت آنست که زن ازخود بروز داده وبرخلاف راه ورویش اسلام میدان تاخت وتازجنسی را گرم ساخته است تا مولد ایدز و سفلیس و … شده و بدینترتیب بنیاد خانواده را ازبیخ و بن براندازد. چیزی که اسلام ازآن کاملا نفرت دارد ومردود دانسته است.
افسوس بحال ما مسلمانان امروزی افغانستان که بخاطر تحت تاثیر رفتن دموکراسی دروغین و فریبنده آنچه را که این دموکراسی بخاطر فریب و گمراهی میخواهد در جامعه تطبیق دهد وهرگاه در مقابلش عکس العمل نشان داده شود آنرا خشونت گفته بد معرفی مینماید که درحقیقت محکوم ساختن اسلام ازراه دموکراسی نوین میباشد.
پس بصفت یک فرد افغانستان هیچ چیزی را غیر از دست یازیدن در جنس بازی زنان با افراد غیر خشونت نمیدانم و نه درهمچو استدلالاتی پوچ ودور از اسلامیت و کرامت انسانی باور دارم. به نظرم زن مسلمان پاک وباعاطفه ووفادارراستین به شوهر مسلمان خویش بهیچ وجه مورد خشونت وعذاب شوهر،پدر،برادرواقارب گرفتار نمیشود و نشده است . تاریخ چنین چیزی را درباره اسلام نمیداند ولی انهائی که از خشونت نام میبرند بدانند که دموکراسی گفته از شوهران مهر بریده وبا نامحرم دل باخته اند بناء خشونت را خود مرتکب شده اند نه شوهریا مرد. اگر زنان چنین فکر کنند که از جانب شوهر آزاد باشند با هر که میل دارند درسطرنج جنسی بنشینند وازاین نگاه حرفی باانها ویا تبصره درباره انها نشود ورنه سروصدای خشونت را بر پامیکنند که درچنین صورتی فکر نکنم مسلمانی پیدا شود که این عمل را تحمل کند مگر اینکه یک دموکراسی دیده غربی باشد ویا هوتل داران دوبی وبعض عیاشی خانه های مخصوص کشورهای دموکراسی دیده.
زن چراغ خانه وزینت وتجلای خانه است مگر از یاد نباید برد که صرف درخانه واگر شما چراغ خانه را ازخانه بیرون ببرید دیگر آن چراغ ارزشی درخانه ندارد زیرا ازاثر وزیدن باد وریزش باران نورش را ازدست داده و خاموش میشود چنین است زن که اگر ازخانه بیرون شود دیگر نوری ندارد. برآمدن زن ازخانه ��ه معنی دل بستن مهر و جنسی گری با غیر ازشوهرمیباشد نه به این معنی که باید درکارووظیفه ویا پشت خرید ویا درفارم وکارخانه نرود وکارنکند. تمام این کارهارا بکند ولی همیش عشق و محبت شوهررا از یاد نبرد که به فراموشی سپردن آن گناهی بس بزرگ و نابخشودنی هم درنزد خداوند وهم درنزد بندگان راستین پروردگارعالم مرتکب میشود.
والسلام