آرشیف

2016-11-30

استاد محمود بی پروا

خشونت زن علیه خانواده

دنیای غرب وغربی گراها همیشه ساز وسرنا به لب دارند وفریادها بهمه جا پخش میکنند که گویا درافغانستان خشونت علیه زنان از طرف مردان بی اندازه زیاد است اما یک بار هم نگفته اند که زنان نیز علیه مردان دست به خشونت هایی بلکه بمراتب خطر ناک تر وبدتر میزنند.
به این موضوع دقت کنید:
شخص نادار وفقیری بنام سرورفرزندعلم ازقریه گلخار الله یار به نسبت ظلم برادران وبرادرزاده هایش درماه میزان امسال 1395مجبور به هجرت در شهر فیروز کوه شد. دراینجا دوفرزند جوانش بخاطر لقمه نانی از آغاز صبح تا ناوقت شام پشت کار مصروف بودند وخودش و خانمش که ا شخاص پیر وضعیف وسالخورده بودند، مراقب اعضای خانه، اولادان ونواسه های خود بودند. تعداد آنها11 نفربودند.این شخص دوعروس( سُنا) داشت واز یکی دارای سه نواسه واز دومی هیچ اولاد نداشت زیرا دراوایل ماه سنبله امسال عروسی اورا کرده بودند.
چاشت روز چهار شنبه مورخ 26 عقرب سال 1395 هجری شمسی. این سُنای بی اولاد که شبهای پیش مهمان خانواده پدرش بودوتازه صبح همان روز اورا بخانه شوهرش اورده بودند، با مهربانی به خشو گفت که میخواهد چاشت به خانواده قورمه کچالو به پزد . خشو از این حرف خوشش آمد وبرایش گفت از این چه بهتر که او امروز مهربان شده وبه خانواده غذا می پزد.
او غذای چاشت را پخت اما اصرار کرد که اطفال زودتربخانه بیایند ونان ظهررا بخورند. باالآخره اطفال آمدند(جز از فرزند خورد خانه) واو دستر خان راهموار وکاسه هارا با قورمه کچالو پر نموده پیشروی همه گذاشت لکن خودش از خوردن غذا ابا ورزید. خشویش گفت که خودش چرا نمیخورد درجواب گفت که او به نسبت دیرآمدن اطفال درآشپز خانه بقدر کافی نان خورده است. رنگ قورمه های کچالو سیاه به نظر میرسید اما سُنا گفت که دراثر سوختن پیاز دیک به این رنگ درآمده است.همه دست به کاسه بردند . خشو لقمه اول را بدهن کرد وگفت که مزه این غذا تلخ است. سُنا گفت که تلخ نیست اما نمکش قدری اضافه شده ازینرو طعم تلخ را میدهد لیکن خسر گفت که به دهن اوتلخ نی بلکه بامزه هم است. عروس دیگر نیز از طعم تلخ غذا یادآورشد ولی بنا بحرف خسر چپ ماند. خشو بیش از یک لقمه نخورد اما خسر، سُنا واطفال دیگر به اندازه خوردند. درنتیجه دیری نگذشت که سوزش ودرد به معده ها پیچید وهمه جمعا هفت نفر از حال رفتند. دراینوقت سُنای مهربان خودرا از دیوار حویلی بیرون انداخت وبا پشت سرجوانی که درسوراخ مهرۀ وجودش تار خودرا درآورده بود، باسایکل سوار وپا بفرار نهادند. این حالت را فرزند خورد سرور بچشم خود دید زیرا او دربیرون بود که زن برادرش بسته کالایی را بیرون حویلی انداخت وبعدخودش ازدیوار حویلی بیرون پرید.
از اثرفرار عروس همسایه ها خبرشده مسموم شده گانرا به شفاخانه ولایتی غور انتقال دادند که وضع صحی خسر پیر وسونای کلان ویکی از اطفال نگران کننده بود.
اگر این کار ازدست مردی سر میزد دلالان غرب پرست میگفتند که این خشونتگرِ سنگ دل به اطفال وپیر مردان هم رحم نکرد، چنین کرد وچنان کرد اما یقین دارم که حالا کسی دم از این حرف ها نمیزند که بگوید این زن خشونت پیشه وبد اصل به اطفال وپیر مرد وپیرزال هم دل نسوختاند. اگر مشکل با شوهر خود داشت واز او ناخواه بود، اطفال وکهن سالان چه گناهی داشتند. از جانب دیگر اگر او ناراض از شوهر می بود، چرا به محکمه وولایت عارض نگردیده ادعای طلاق وجدایی رانکرد.
پس معلوم میشود که زنان اند که بوجود آورندۀ خشونت اند .آنها اند که ذوق بوالهوسی چشمان شانرا کور وگوشهای شانرا کرساخته حس انسانی وخدمت خانواده درحق خودرا نه می بینند ونه می شنوند وهمینکه حرف ناموزونی از یک طریقی بگوش آنها میرسد، بی تامل دست بکار می شوند. درحالی که این دختر بااین خانواده وشوهرش دختر ماما هم بوده است اما بالای این همه قرابت وپیوست خونی خط چلپا کشید وخشونتی را که میتوانیست انجام داد.
 وای بحال این پیر مرد که تمام زندگی را بخاطر تهیه مال وپول زحمت کشید وآنچه بدست آورد مهریه داد وزنی به فرزند خود گرفت که پس از گذشت مدت کوتاهی از دستش زهر نوشید.
ازاینجا واضح میگردد که به راستی زنان ناقص عقل اند وفساد پیشۀ دهر. آنهایی که درحق زنان خشونت میکنند بدرستی ماهیت ذاتی آنهارا شناخته وبخوبی فهمیده اند که زنان اگر دست یابند بمراتب از مردان خشن تر وزشت تر وبدکار ترمیباشند.
خداوند همه مارا ازشرزنان بوالهوس وتند شهوت مصئون داشته باشد وچنین حادثه یی را به ما نصیب نگرداند. آمین

محمود بی پروا، شهر فیروز کوه، 27 عقرب 1395.