آرشیف

2015-7-24

استاد محمود بی پروا

والی غور از طلیعۀ خود اندیشان

چندی قبل مطلبی را تحت عنوان " والی غور از آینۀ رهبران" درسایت وزین جام غور خواندم که نویسنده اش سیف الملوک رویین تن یکی از جوانان غور بود. چون طور شاید وباید به انترنیت دسترسی ندارم ازین لحاظ فورا به اظهار نظر خود دراین باره پرداخته نتوانیستم. حال که با تحمل کوشش زیاد یک انترنیت ضعیفی را بدست آوردم، میخواهم اظهارات شخصی ام را دراین مورد حسب زیر به خواننده گان محترم سایت جام غور شریک بسازم. اگر جملات ویا کلمات نامناسبی را دراین مورد مطالعه میفرمایند ، امید به بزرگواری خود مرا به بخشند واز سر مرحمت بسویم نگاه کنند.                                                           
گرچه جوان نویسنده را نمی شناسم اما از سیاق نام وی حدس میزنم که شاید از ولسوالی شهرک باشد. بهر حال ، از هرجایی که هست بازهم از ولایت غور وتبعه این اداره محلی میباشد. باید بگویم که افسوس وباز هم افسوس بحال ما مردم غور وباز هم افسوس بحال ما مردم غور. چقدر از خود نفرت داریم واز بیگانه ها عشرت. کسانی که از خارج این ولایت بحیث والی بودند، یکروز هم کسی حتی جزئی ترین حرفی درمورد شان نگفت وننویشت وبه نشر نسپرد اما همینکه از خود غور کسی بصفت والی تعیین میشود همه به دروازه های دیگران دق الباب کرده وحرف ها ونظریات آنانرا زیور طبع میدهند تا مردم خبر شوند که غوراتی ها لایق دولت داری نمی باشند. امروز اگر والی غور یک زن تعیین شده است ، دیروز وپریروز مردانی از غور که میتوان گفت از چهره های مورد پسند غوریها بودند، والی مقرر شدند لکن جزغوغاها وسروصداهای نا مناسب، حرف دیگری از ایشان بگوشها نرسید. بیاد بیاوریم از والی شدن قاضی عبدالقدیر علم وعبدالله هیواد. بیاد بیاوریم که درباب ایشان چها که نگفتند وننویشتند ونشر نکردند خصوصا عبدالله هیواد که دردوران وی جاده ها وسرک ها هر صبح پر از شبنامه ویاوه گویی بود تاآنجا که ویرا سگ پرست وسگ باز وهمخواب سگ وهم کاسه سگ به مردم غور شناختاندند درحالی که والیان بیگانه چون آقای شاه عبدالاحد، منیب ورحمتی گذشته از کمائی نام نیک، مفتخر با تقدیر نامه ها وبوجی های پر از سرمایه وپول این ولایت بخانه ها وکاشانه های خویش برگشتند که تااگر سالهای سال  بخورند اتمام نیابد.
ایکاش! تو جوان عزیز وبادرک این ولایت از حکمروائیهای اینها هم کدام روزی چیزی برای گفتن بیان میکردی وتوضیحاتی میدادی که چنین نکردی اما امروز درروزهای عید که باید از رهبر تا گاوچران این مملکت به باز ماندگان اینقدر شهید وماتم زده مرحم بگذارند، به غیبت وتخریب یک مادر این دیار وقت گذرانی میکنند. گرچه باور ندارم که آنها در ایام خجستۀ عید همچو نظریاتی داده باشند باآنهم اگر چنین کرده باشند  خودرا سبک ساخته اند. این آقایون رهبران این مملکت نمی باشند زیرا رهبرباید تعصب نداشته و بفکر منفعت شخص خود نباشد. اینها کسانی اند که از زوایای تعصب علیه زن، سمت وسو، قوم، طایفه، برتری مذهبی وزبان  بسوی مردم افغانستان نگاه میکنند. اگر اینها رهبر می بودند ، امروز این مملکت گرفتار این همه بدبختی نمی بود وامروز ما شاهد این همه کشتار بیرحمانه طور روز مره نمی بودیم. گذشته از اینها فقط همین کافی است که بصفت کشور خالص مسلمان مقام بلند جایگاه اول فسق وفسادت را درجهان ازآن خود ساخته ایم. پس  اینها رهبر نی بلکه مشتی از پول پرستان اند که بخاطر حصول دالر وپوندواشتهار شخص خویش از هرچیز این کشور گذشته اند وبهر دری انگشت میزنند وبهر تهمتی متوسل میشوند. بناء نمیتوان دنیا پرست را رهبر خواند بلکه رهبران آنانی اند که اتباع خویش را به یک نظر مهربانانه می بینند وبین ایشان تفکیک روا نمیدارند وهکذا منافع ملت را بر منافع شخصی ترجیح داده آنچی که به نفع ملت باشد، انجام میدهند. اگر من بجای این جوان می بودم وقتیکه آنها به نظریات مغرضانۀ خود درمورد والی غور سخن آغاز کرده بودند، برسم اعتراض جلسه وهمراهی ایشانرا ترک میکردم ودیگر سری بسوی آنها نمیزدم اما افسوس وبازهم افسوس که بیگانه پروری مارا ریسمان درگردن کرده وکشاکش کنان به پیشگاه آنها می برد.
اگر درغور زنی والی شده درکابل زنها وزیر ومعین ورئیس واین وآن شده اند که صلاحیت وساحه کاربرد آنان به چندین برابر والی غور میباشد. درزمان تشکیل دولت آقای کرزی که درپارلمان وادارات زنان را سهیم میساختند، این آقایون چرا خپ وچپ نشسته بودند وسررا برسم توافق می جنباندند.
اینها باید بیاد بیاورند که چندین زن از کابل درشورای ولایتی وپارلمان برگزیده شده اند چرا ازرای دادن مردم به آنها مانع شده نتوانیستند. چرا مانع نشدند تا فاطمه گیلانی رئیس سره میاشت نشود چرا مانع نشدند تا بانو غضنفر، بانو محبوبه سرابی ،بانو سیما سحر، بانو این،  بانوآن وامثال اینها در پست های بلند دولتی تقرر نیابند ولی آقای سیاف به ملا امامان غور ومردمش انگشت انتقاد می نهد وافسوس میخورد. دراینجا آن ضرب المثل معروف که میگویند:" کور خود بینای مردم" واقعا دراصطلاح به  این رهبران صدق میکند.
اگراینها واقعا رهبر دلسوز بحال غور وکشور هستند، عوض این افسوس خوریها بشما جوانان غور هدایت میدادند تا بدور این والی زن حلقه زده واورا درپیشبرد امور کمک ویار ی رسانید زیرا او دیکتاتور نیست بلکه شخصی است که بکمک یک تیم  کاری که درآن رئسای ملکی ونظامی ومشاورین ووکلای پارلمان ولایت غور وامثال اینها باید شامل باشند وبه اتکا به جوانان وتحصیل کرده گان جرار وجانفدا ، امورولایت را باید به پیش ببرد. باآنهم این والی زن درغور تنها یک فرد منفرد بخود نیست. او از حیث کدرهای مختلف متکی بخود است واز همه بیشتر دراین ولایت کدر طرفداردارد. به یاری خداوند متعال دیگر نی بل به اندازۀ والی های خارج از این ولایت انشاءالله موفق خواهد بود.  بتوفیق پروردگار توانا وعالی مرتبه.
محمود بی پروا، شهر فیروز کوه ، سرطان 1394.