آرشیف

2014-12-12

نبی ساقی

چند دوبیتی دیگر

 

تک تک

"زپشت شیشه تک تک می کنم یار"
به  قول وقسم ات  شک می کنم یار
اگرازشـــــــــعرمن آزرده باشی
بیا  که ترکِ  مسلک  می کنم یار!
 
 

هبوط

رفتی زشهرعاطفه ها گم شدی توگک
آخرچراغ خانۀ مردم شدی توگک
یک خوشه بوسه چیدم وافتادم ازبهشت
حوّایی بس نبود؟ که گندم شدی توگک؟
 

مهتاب

مهتاب عزیزِ مهربان گم شده ای
ازهرچه فضاهست ومکان گم شده ای
ای کعبۀ پاک آرزوهای دلم
شاید زهجوم حاجیان گم شده ای
 

خورشید

خورشید بلندِ آسمان! گم شده ای
دلدارقشنگِ ناجوان!  گم شده ای
هرقسم دیگرگم می شدی عیب نبود:
مانندِ  وکیل پارلمان ، گم شده ای !!