آرشیف

2015-7-4

نبی ساقی

والی جدید و زخم هـــای کهنه

بانوسیماجوینده نمانیدۀ مردم در شورای ملی، والی غور شد. نفس اشتراک زنان در رده های بالای مدیریتی، امروزه یک امر شایسته و ضروری پنداشته می شود و بدون انجام چنین تجربه های ، بالا رفتن ظرفیت های زنان هم، کار آسانی نیست. والی جدید غور یا هرکس دیگری که به جای او این مسوولیت مهم را به دوش می گرفت با چالش ها و موانع متعدد بسیاری، رو به رو بود. برداشت مردم ما از دولت، با توجه به تجارب تاریخی مان و نداشتن بخش خصوصی قدرت مند و اشتغال زا، طوری هست که حکومت را حلّال تمام مشکلات و مسوول بهبود زندگی فرد و جامعه می پنداریم و انتظار داریم که گرۀ همه ای کارهای فروبستۀ مان را دولت  بگشاید و آرزوهای مان را بر آورده سازد. این انتظار اما؛ انتظار درستی نیست.
اینکه ما بعد از  آمدن هر والی( یا در سطح کلان تر هر حکومتی) آهسته آهسته به صف نارضیان می پیوندیم و از ناکارآمدی دولت حرف می زنیم ریشه در  انتظارات بیش از حد ما دارد. با این وجود مدیریت موفق، رهبری درست و تعهد و توانایی های فردی مدیر درجه اول،  در ادارۀ امور یک ولایت تأثیر غیر قابل انکاری دارد؛ با آن هم هرکسی که در غور والی باشد چالش ها و موانع گوناگونی سر راه اش وجود دارد  که  در اینجا به اختصار به برخی از آنها اشاره می شود. به باور من چالش ها و مشکلاتی که فرا روی والی جدید قرار دارد،  می تواند در سه بخش عمده ای حکومت داری خوب، تأمین امنیت و بازسازی وسازندگی،  دسته بندی شود که در اینجا به صورت فشرده به هرکدام آنها پرداخته می شود:
الف) بخش حکومت داری خوب و مدیرت کارا
1- ضعف مدیریت و حکومت داری نا کارا، یکی از مشکلاتی هست که نظام کنونی همیشه با آن، دست به گریبان بوده است. مدریت درستِ ریاست های سکتوری و دیگر ادارات دولتی و همین طور هماهنگی با موسسات غیر دولتی توجه و نظارت مناسب می طلبد. ادارات دولتی از یک طرف باید خودشان  وظایف خود را به نحو احسن انجام بدهند و از جانب دیگر به خاطر پیشرفت بهتر امور، باید پیوسته از جانب رهبری ولایت مورد  نظارت و کنترول دقیق قرار بگیرند تا وظایف خویش را در قسمت عرضۀ خدمات به مردم به شکل مناسب انجام بدهند و نارضایتی مردم را بیشتر نسازند.
2- ایجاد هماهنگی مناسب میان ادارات، به ویژه بخش های نظامی از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد. گاهی اوقات دیده شده است که میان پولیس، امنیت ملی، ارتش و نظم عامه ، هماهنگی کافی وجود نداشته است. والی جدید باید سعی کند هماهنگی و رابطۀ حسنه وسازنده  میان نهاد ها همیشه وجود داشته باشد. این هماهنگی میان نهاد های دولتی و مؤسسات غیر دولتی همکار،  نیز ضروری می باشد. گاهی وقت ها مؤسسات غیر دولتی بدون هماهنگی لازم اقداماتی انجام داده اند و در برخی موارد،  ادارات دولتی سر راه این مؤسسات به شکل غیر موجه، مانع ایجاد کرده اند. برای ادارۀ بهتر امور، لازم است که در این مورد توجه کافی وجود داشته باشد.
3- بحث فساد اداری یکی از چالش های عمدۀ دولت افغانستان به حساب می آید. این چالش در سطح ولایت نیز طبیعتا وجود دارد و باعث نارضایتی ها و سر وصدای های بسیاری شده است. مبارزه با فساد اداری به همکاری و تعهد نهاد های عدلی وقضایی و بخش های کشفی و  همین طور به همکاری مناسب میان همۀ اینها نیاز دارد. درست است که مبارزه با فساد اداری به ارادۀ سیاسی قاطع از جانب دولت مرکزی نیاز مند می باشد، با آنهم در سطح ولایت، نظارت ، تعهد و دلسوزی رهبری ولایت می تواند بسیار مؤثر باشد و لااقل نارضایتی ها را بیشتر نسازد.
4- فعال نگهداشتن مکاتب در سطح مرکز و ولسوالی ها یکی از چالش های مهم حکومتداری وعرضه خدمات در غور شمرده می شود. معارف برای آیندۀ ولایت بسیار سرنوشت ساز است. ولایت غور نظر به آمار ریاست معارف بیشتر از هشت صد باب مکتب عمومی دارد و البته که در عرصۀ سواد آموزی نیز صنف ها یا مکاتب متعددی وجود دارد که فعال بودن و فعال نگهداشتن تمام اینها به توجه و دلسوزی جدی نیاز دارد. در این اواخر در بخش معارف سر وصدای های بسیاری در رسانه ها بلند شده است که به هرحال به  دلسوزی و مسوولیت شناسی مدیران وگردانندگان این عرصه به شمول رهبری ولایت ضرورت می باشد.
5- مبارزه با مواد مخدرنیز یکی از مشکلات رهبری ولایت خواهد بود. کشت وقاچاق مواد مخدر هم در تأمین امنیت و هم در تمویل مخالفان مسلح دولت می تواند نقش داشته باشد. رهبری ولایت در عرصۀ مبارزه با کشت وقاچاق مواد مخدر باید راهکارها و تکتیک های مؤثری را  در پیش بگیرد. گاهی اوقات جنگ ها و درگیری های برخی مناطق به این پدیده ارتباط داده می شود وگاهی حتا دستگیری و توقیف مواد مخدر نیز چه به لحاظ اجتماعی و چه به لحاظ سوء استفاده و حیف میل ، خبر ساز و جنجال بر انگیز شده است.
6- نحوۀ رابطه با متنفذان و زورمندان محلی از چالش های مهم مدیریت جدید خواهد بود. قوماندان ها و زورمندان محلی، به شدت باهمدیگر مشکل دارند و بسیاری اوقات نحوۀ ارتباط یکی شان با حکومت موجب دلخوری  ومخالفت یکی دیگر شان شده است. رهبری جدید ولایت از یک طرف نیازمند حفظ رابطۀ متوازن با تمام آنها می باشد و از جانب دیگر در موقع لازم، به برخورد قاطع و جدی با قانون شکنان و اخلال گران نظم عامه ضرورت دارد. مشکل قوماندان  های مسلح و جنگ های بین البینی آنها گاهی حتا شدید تر و عمده تر از چالش طالب وداعش است و مدیریت این وضعیت، توانایی و هوشیاری بسیاری می طلبد.
7- چگونگی رابطه با نمایندگان مردم، جامعه مدنی، جوانان و رسانه ها نیز از موارد درد سر ساز شمرده می شود. نمایندگان مردم در شورای ملی و شورای ولایتی گاهی اوقات در کار مسوولین مداخله می کنند ومشکلاتی بار می آورند. جوانان نیز دنبال کار و اشتغال هستند و انتظار دارند دولت برای شان راه حلی پیدانماید. جامعۀ مدنی نیز مسوولیت دادخواهی و اعتراض مدنی دارد و پیش می آید  که گزارش ها و فعالیت های آنها، رابطۀ شان را با دولت شکر آب می سازد.رسانه ها نیز مطابق قانون مطبوعات، در صدد اطلاع رسانی  هستند و در بعضی موارد، اخبار و گزارش های آنها باعث نارضایتی مسوولین حکومتی می شود.
ب) بخش تأمین امنیت
1-  تامین امنیت مرکز ولایت و ولسوالی های نُه گانه از چالش های جدی مدیریت جدید می باشد. هرچند امنیت و ثبات مناطق تا حدودی بسیاری به همکاری مردم محل بستگی دارد، با آنهم مردم از دولت توقع دارند که امنیت آنها را تأمین نماید و از بی نظمی و جنگ و کشتار جلو گیری نماید. امنیت و آرامش ولسوالی ها و مناطق دور دست تنها یک بحث نظامی نیست. رهبری جدید باید با در پیش گرفتن راهکارهای گوناگون، صلح  وثبات مناطق را حفظ کند و در هنگام نیاز، از استفاده مشروع  از قوه، نیز دریغ نکند.
2- امنیت راه ها و شاهراه ها موضوع بسیار اساسی می باشد. ناامنی ها و حوادث بزرگراه ها به سرعت رسانه ای می شود و طبیعتاً برای رهبری ولایت جنجال خلق می کند. امنیت راه ها از نظر اقتصادی و قیمت مواد مصرفی نیز اهمیت دارد و ناامنی ها نرخ  ها را بلند می برد و نارضایتی ها را دامن می زند. حفظ امنیت شاهراه ها چالشی است که ایجاب می کند به صورت جدی در مورد آن تدابیرمناسب سنجیده شود.
3- موضوع مشکلات بین البینی اقوام و گروه های مسلح از حاد ترین مشکلات فرا روی رهبری جدید می باشد. همانگونه که قبلا هم اشاره شد، اختلافات و زخم های کهنه و جدید میان گروه های مسلح در محلات، بزرگتر و جدی تر از بحث طالب است. دولت باید در این باره سیاست های را در پیش بگیرد که باعث تفاهم ، مذاکره و گفت گو میان این گروه ها گردد و جنگ ها و خصومت های آن ها، باعث ناامنی های بیشتر نشود.
4- چگونگی ارتباطات با مرکز و نهادهای نظامی هنگام ضرورت، چالش دیگری است که باید در مورد آن فکر شود. جنگ ها و ناامنی های که به هرحال پیش خواهد آمد، تجهیزات و اکمالات کافی نظامی می طلبد. زمانی که به طور مثال مرکز یک ولسوالی مورد حملۀ دشمن قرار می گیرد، به کمک هوایی و گاهی به فرستادن نیروهای ویژه ضرورت می شود. در این صورت ایجاب می کند که رهبری ولایت با مقامات وزارت دفاع، وزارت داخله ، کمیسیون امنیتی پارلمان،  قول اردوی ظفر و امثالهم ارتباط داشته باشد و عملیات را هماهنگی وسازماندهی کند. این مشکلات گاهی ممکن است ایجاب کند که با شخص رییس جمهور و رییس اجراییه نیز صحبت صورت بگیرد. رهبری جدید ولایت باید این  توانایی را داشته باشد و بتواند با مقامات یاد شده ارتباط بر قرار کند و عملیات های لازم را راه بیندازد.
5- تنظیم عملیات های نظامی در داخل ولایت نیز یکی از مسایل مهم برای رهبری جدید ولایت می باشد. غور ولایتی است که هر روزه در آن جنگ و درگیری صورت می گیرد. والی ولایت در عرصۀ نظامی هم ، نفر درجه اول و تصمیم گیرندۀ نهایی در سطح ولایت به حساب می آید. بنا بر این لازم است که  در این عرصه نیز  توانایی ودرایت مناسب نشان  داده شود  و  عملیات ها به صورت درست تنظیم گردد  وهماهنگی لازم به میان بیاید.
ج) بخش بازسازی و نو سازی
1- جلب کمک ها از مراجع دولتی ، به خاطر بازسازی ونو سازی ، چالش دیگری است که در سر راه رهبری جدید قرار دارد. هرچند در این بخش، ریاست های سکتوری نیز می توانند سهم اساسی داشته باشند؛ ولی در نهایت مردم در تمام عرصه ها، مسول اصلی، والی ولایت را می دانند و توقع دارند که تمام امور را او سامان بدهد. رهبری  ولایت باید با وزارت های مختلف در کابل در تماس دایمی باشد و بتواند کمک های بیشتری بگیرد و پروژه های مهمتری در ولایت تطبیق نماید.
2- جلب نظر دونر ها و ارتباط با نهاد های فند دهنده  جهانی چالش دیگری است که قابل توجه می باشد. رهبری جدید به خاطر زن بودن از یک لحاظ می تواند نقطه قوتی هم داشته باشد. به هرحال مسوولیت رهبری ولایت است که به صورت مستقیم نیز توجه و نظر دونر های بزرگ را جلب نماید و کمک ها و پول بیشتری برای بازسازی ولایت جذب نماید.  تأمین امنیت پروژه های بازسازی نیز چالش مهمی است. بسیاری از دونر ها و فند دهنده فقط در مناطق امن فعالیت می کنند. رهبری ولایت وظیفه دارد که به صورت متوازن در تمام مناطق بازسازی وساخت وساز به وجود بیاید. بنابراین لازم است که رهبری جدید در هماهنگی بامردم محل، امنیت پروژه ها را تأمین نماید و بازسازی را در مناطق مختلف به پیش ببرد.
به هرحال چالش ها ومشکلات فراوان است. هیچ والی وهیچ مسوولی، بدون همکاری و حمایت مردم نمی تواند در کار خویش موفق باشد. هیچ والی و هیچ رییسی  هم نمی تواند تمام خواسته ها و توقعات مردم را  که بسیار هم هست  بر آورده سازد. اگر در ولایت بامیان امنیت هست از برکت همکاری مردم است و اگر در جلریز وتکانه یا درۀ غوربند یا ولسوالی چهارسده امنیت نیست، به خاطر عدم همکاری مردم با حکومت است.  امنیت تا حدود زیادی به مردم بستگی دارد؛ اما حکومتداری بد و بی عدالتی و مدیریت نامناسب نیز می تواند به نارضایتی مردم دامن بزند و حمایت و پشتیبانی مردم را کم بسازد. والی جدید از یک طرف باید در مورد حکومت داری خوب و عرضۀ خدمات توجه داشته باشد ، از جانب دیگر سعی کند که حمایت و پشتیبانی مردم را بیشتر از پیش جلب نماید.
حرف آخر اینکه انتقاد کردن ، نظر دادن و به رسانه ها ظاهر شدن، کار سهل وساده ای است؛  کار کردن و حکومت کردن اما؛ توانایی و ظرفیت بسیار می خواهد. ما همه زمانی که مستقیما مسوولیتی نداشته باشیم، فکر می کنیم  حکومت داری، امر آسانی است اما؛ زمانی که در عمل مسوولیت را به عهده بگیریم و مشکلات از هر طرف به سوی ما هجوم بیاورد، درک می کنیم که  چالش ها چه قدر زیاد اند و راه حل ها چه قدر اندک. شاعر، بی جهت نگفته است که:

عقل اگر صد شگِرد، انگیزد
باید از هست بر نمی خیزد!