آرشیف

2015-7-1

نبی ساقی

سلطان رضیه ، غوری نیست!

کتاب طبقات ناصری به قلم قاضی منهاج السراج جوزجانی،  در زمان پادشاهی  برادر  سلطان رضیه ، یعنی سلطان  ابوالمظفر ناصرالدین محمود  نوشته شده و به اصطلاح به او تقدیم شده است. طبقۀ بیست ویکم کتاب، به تشریح سلطنت همین خانواده اختصاص دارد. به روایت جوزجانی  التتمش ( سلطان شمس الدین پدر سلطان رضیه) از قبایل البری ترکستان بود که پدرش ایلخان نام داشت. التتمش را در کودکی برادرانش به بازرگانی فروختند. بازرگان او را به بخارا آورد و به یکی از اقربای صدر جهان بخارا بفروخت. سپس کسی به اسم « حاجی بخاری» او را می خرد و به تاجر دیگری به اسم جمال الدین چست قبا می فروشد و او التتمش را به خاطر سود بیشتر به غزنین می آورد. به قول جوزجانی : « در آن زمان ترکی ( برتر) از وی به جمال و اوصاف حمیده و اخلاق مرضیه نیاورده بودند»( ص 442) داستان را نزد سلطان معزالدین ( شهاب الدین) محمد سام عرضه داشتند. « فرمان شد: او را قیمت کنند و او با تُرک دیگر در یک سلک بود، ایبک نام. هردو را هزار دینار زر  رُکنی قیمت معین شد. جمال الدین چُست قبا، در فروختن او بدین مقدار مضایقت نمود. سلطان فرمان داد که هیچ آفریده او را در بیع نیارد و موقوف باشد.»( همان ) جمال الدین بعد از یک سال اقامت در غزنی به بخارا برمی گردد و سه سال بعد دوباره به غزنی می آید و یک سال آنجا می ماند؛ اما به خاطر فرمان پادشاه، التتمش را کسی نمی خرد.
بعد از آنکه قطب الدین ایبک سرلشکر سلطان شهاب الدین از جنگ نهرواله و فتح گجرات به غزنی بر می گردد ، قصه را می شنود و از سلطان اجازه می خواهد تا التتمش را بخرد. سلطان شهاب الدین می گوید که :«  چون فرمان نفاذ یافته است که او را در غزنین نخرند، به دهلی باید برد و آنجا بخرید» ( همان). به اساس فرمان پادشاه،  قطب الدین، جمال الدینِ چست قبا را  به هند می برد و التتمش را به یک لک جیتل می خرد و به عنوان سرجاندار( فرماندۀ گاردشاهی) تعیین می کند و او را فرزند می خواند. چندی بعد، التتمش امیر کالیور تعیین می شود و روز به روز به جاه اش افزوده می شود.  التتمش بعد ها همراه با قطب الدین، در جنگ «کوکران» اشتراک می کند و به اثر رشادت ها و دلیری ها، مورد توجه سلطان شهاب الدین قرار می گیرد و سلطان به او فرمان عتق می دهد. بعد از آن جنگ، التتمش به هند بر می گردد و پس از وفات قطب الدین ایبک ( سلطان هند) خودش اعلان پادشاهی می کند  و با درهم شکستن رقبا به نام سلطان شمس الدین به پادشاهی می رسد.
مادر سلطان رضیه که در طبقات ناصری به تصحیح پوهاند حبیبی به نام « ترکان خاتون» یاد می شود نیز تُرک است و شوهر رضیه ، «ملک التونیه» نیز که بعد از شکست سلطان در جنگ، با او ازدواج می کند  تُرک بوده است.
 بنابر آنچه گفته شد، می بینیم که پدر سلطان رضیه از غلامان ترکی بوده است که در هندوستان به سلطنت رسیده  و مادر و شوهرش نیز ترک بوده اند و از نظر نژادی ربطی به غوری ها نداشته اند. تولد و بودباش سلطان رضیه نیز در هند بوده است و او در تمام عمر خود  حتا تا غزنین هم نیامده است.
اگر گفته شود التتمش در لشکر قطب الدین ایبک خدمت می کرده است و قطب الدین غلام سلاطین غوری و سر لشکر آنها بوده است ، لذا التتمش غوری گفته می شود. اگر این مساله را مبنا قرار دهیم در آن صورت  پدر سلطان محمود هم در لشکر سامانی ها بوده است ، ابومسلم خراسانی  در لشکر عباسی و احمد شاه ابدالی در لشکر نادر افشار. این دلیل نمی شود که آنها سامانی یا عباسی  یا افشار باشند.
 
****
 
یادداشت: ممکن است دوستانی باشند که سلطان رضیه را غوری بدانند. این دوستان  حق دارند دلایل و شواهد خود را بنویسند و این نوشته را باطل سازند. اگر قرار باشد جعل تاریخ در مورد دیگران ناپسند باشد، که هست، در مورد ما نیز ناپسند می باشد.
 

منبع:

   جوزجانی، منهاج السراج.( 1342) طبقات ناصری، به تصحیح عبدالحی حبیبی،جلد اول، انجمن تاریخ افغانستان، کابل.