آرشیف

2015-6-4

نبی ساقی

از خدمات جهانداران غوری تا حاشیه های چاپ جدید طبقات ناصری

بعد از نشر یاد داشت دانشمند نامدار کشور، استاد یگانۀ بزرگوار، در باب چاپ جدید کتاب ارزشمند طبقات ناصری و حاشیه ها و بگومگو های که در آن باره به میان آمد، وعده داده بودم که من هم با وجود بضاعت اندک، دیدگاه ام را می نویسم و احترامانه به عرض عزیزان می رسانم. این نوشتۀ مختصر که نوعی وفا به آن عهد هم هست، امیدوار است بتواند به روشن تر شدن موضوع، اندکی کمک نماید.
الف) بنیاد جهانداران غور در سال ۱۳۸۹ تأسیس شد. ایجاد این بنیاد نیکو، در کنار تأسیس سایت وزین جام غور، به باور بنده،  از مهمترین رویدادهای فرهنگی در تاریخ معاصر غور به حساب آید. این دو نهاد پرکار و زحمتکش، برای معرفی غور و برقراری ارتباط فرهنگی میان غوری ها در همه گوشه وکنار جهان، خدمات ارزنده و فراموش نشدنی ای انجام دادند. من می خواهم در اینجا به صورت بسیار فشرده و نمونه ای، به برخی از خدمات و حسنات بنیاد جهانداران غوری اشاراتی داشته باشم:
۱- برگزاری همایش بزرگ علمی سه روزه در کابل زیر نام« امپراتوری غوری ها، جایگاه آن در تاریخ، تمدن و فرهنگ افغانستان و منطقه» و دعوت دانشمندان، مورخان و نویسندگان از داخل و خارج کشور، با اشتراک صدها تن از مسوولین دولتی، فرهنگیان و اهل قلم.
۲- چاپ ده ها عنوان کتاب تاریخی، ادبی و اجتماعی از نویسندگان و شاعران گذشته و امروز،  به شمول آثار مورخانی مانند پوهاند عزیزاحمد پنجشیری و دکتور شاه محمود محمود و ده ها نمونه و مثال دیگر.
۳- تأسیس نمایندگی بنیاد جهانداران  در شهر هرات و بازگشایی دروازۀ آرامگاه سلطان غیاث الدین غوری به روی بازدیدکنندگان.
۴- چاپ ونشر رایگان مجلات علمی، فرهنگی وتاریخی  و معرفی تاریخ و فرهنگ غور از این طریق ، برای مردم افغانستان.
۵- نامگذاری خیابانی به نام« جادۀ سلطان غیاث الدین غوری» در شهر کابل.
۶- چاپ پوستر ها و بنر های بزرگ تبلیغاتی در خیابان های شهر غزنی هنگام برگزاری همایش انتخاب پایتخت کشور های اسلامی در سال ۲۰۱۳ به خاطر معرفی فرهنگ و تاریخ غور.
اینها نمونه های چندی هستند از خدمات و زحمات فراوان بنیاد جهانداران غوری که عزیزان ما انجام داده اند و می زیبد که  ما غوری ها واقعاً ممنون و مرهون تلاش های دلسوزانه ای دوستان خویش، به ویژه جناب انجنیر صاحب عبدالرحمن غوری و جناب حبیبی غوری باشیم و از کوشش های شان حمایت کنیم. بنیاد جهانداران به طور نمونه تنها از خود بنده، سه عنوان کتاب با تیراژ یک یک هزار جلد چاپ کرده اند و اگر بخواهیم از نگاه مالی محاسبه کنیم برای این سه کتاب حدود یک صد وپنجاه هزار افغانی از جیب خودشان مایه گذاشته اند و این در واقع دلسوزی و رواداری اندکی نمی باشد.
ب) حالا جا دارد که در مورد موضوع اصلی، یعنی چاپ جدید کتاب طبقات ناصری که  اندکی حاشیه ساز هم شد نکاتی را اشاره کنم. نفسِ چاپ کتاب طبقات، به باور من یک اقدام بجا و یک ضرورت مبرم به حساب می آمد و لازم بود که این کار از جانب کسی صورت می گرفت. چاپ کتب و متون کهن اما؛ با آن همه اهمیت و جایگاهی که از نظر تاریخی و ادبی دارا می باشند دقت، توجه و وسواس بسیاری می طلبد. همانگونه که شخصیت فرزانه و دانشمند بی بدیل کشور جناب استاد یگانه اظهار نگرانی کرده اند، حتا یک حرف و یک کلمۀ طبقات ناصری، اهمیت فراوان دارد و هنگام چاپ کتاب باید به این دغدغه ها و نگرانی ها به صورت جدی توجه صورت بگیرد.
حواشی و تعلیقات و توضیحاتی که پوهاند عبدالحی حبیبی بر کتاب طبقات نوشته است، بحث جداست و مربوط به کتاب طبقات نمی شود. برداشتن یا برنداشتن آن قسمت ها موضوع جداگانه است و حذف شان هم، کوچکترین لطمه ای به کتاب طبقات وارد نمی کند و نگرانی های استاد یگانه هم ، در مورد آن بخش ها نبوده است.
کتاب طبقات ناصری که از جانب بنیادجهانداران غوری در ۶۳۱ صفحه  به چاپ رسیده از نظر کیفیت جلد، طرح جلد، نوع خط( فونت)، نحوۀ دیزاین داخلی صفحات و در مجموع از نظر قطع و صحافت و اضافه نمودن تصاویر سلاطین غوری ، خیلی خوب  وعالی است؛ اما از نظر مشکلات تایپی و در بعضی موارد جابه جایی واژه ها، یا جا ماندن سطور یا کلمات؛ واقعاً قابل تأمل  است و گاهی صدمات قابل توجهی به کتاب وارد کرده است.
من به طور نمونه و به اختصار فقط به دو مورد ازین گونه ، نارسایی ها اشاره می کنم و نوشته ام را خاتمه می بخشم:
در پایان مقدمۀ طبقات، مؤلف قطعه شعری از خودش را در پنج بیت آورده است که این قطعه در صفحۀ ۴۵  چاپ جهانداران این گونه ثبت شده است:
هرچه کردم سماع بنوشتم
در گذارد خطا چو دید، کریم
هرکه او ذوق مهتری، دریافت
دامن عفو پروریش مدام
به دعا یاد داردش منهاج
اصل نقل و سماع گوش بود
زانکه با عز و عقل وهوش بود
نزدصبرش، صَبِر چو نوش بود
در رۀ حلم عیب پوش بود
گرچه اندر قفس خموش بود
در حالی که اصل قطعه در چاپ پوهاند حبیبی اینگونه  آمده است:
 
هرچه کردم سماع، بنوشتم
اصل نقل وسماع، گوش بود
در گذارد خطا چو دید کریم
زانکه با عزّ و عقل وهوش بود
هرکه او ذوق مهتری دریافت
نزد صبرش، صبِر چو نوش بود
دامن عفو پروریش مدام
در رۀ حلم عیب پوش بود
به دعا یاد داردش منهاج
گرچه اندر قفس، خموش بود
چنانکه می بینیم قطعۀ زیبایی مؤلف، در چاپ جدید کاملاً بهم خورده است و قالب شعر را نیز چنان آشفته ساخته است که واقعاً با چشم پوشی و اغماز نمی شود از کنار آن رد شد. همین گونه در صفحۀ ۳۳۳ ( طبقۀ ۱۷) ضمن اینکه هفت مشکل تایپی و افتادگی کلمه وجود دارد، حدود یک سطر کامل، از نیمه های سطر 23 وبعد از کلمۀ «چندانکه»  به این شرح: چندانکه « امکان داشت از نقود برگرفت و روان شد و خود را بر سبیل تعجیل به کوه » پایه های غور انداخت… جامانده است و این مسأله در کتاب مهم و باارزشی مثل طبقات ناصری به هیچ وجه، نارسایی اندکی نیست.
روی هم رفته در ۱۱ صفحه از طبقات چاپ جدید که من و رییس اطلاعات و فرهنگ غور با چاپ سال ۱۳۴۳ مقابله کردیم، حدود ۴۳ مورد  اشتباه تایپی به شمول دو مورد مهم فوق الذکر، به میان آمده است و این نارسایی بدون شک توانسته است به سلاست و سلامت متن زیبای طبقات، صدمه ای قابل تأملی وارد نماید.
از تمام آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که در چاپ بعدی طبقات باید به این نکات به صورت جدی پرداخته شود و کتاب نفیسی مانند طبقات ناصری که بنیاد جهانداران به خاطر آن، اینهمه زحمت کشیده است نباید به اثر کم توجهی و سهل انگاری جوانان کمپیوتر کار، لطمه ببیند و از کیفیت آن کاسته شود.
من ضمن اینکه حاضرم در حد توان خودم در این زمینه با دوستان همکاری داشته باشم، تصمیم گرفته ام ، حد اقل طبقۀ هفدهم تا بیستم کتاب را به نام« گزیدۀ طبقات ناصری» با دقت و وسواس لازم، به اساس چاپ پوهاند حبیبی بازنویسی و چاپ نمایم.
آرزو دارم عزیزان و مدیران بنیاد جهانداران غوری ضمن پذیرش انتقادات علمی و دوستانه ای عزیزانی مثل استاد یگانه، استاد عابد و دیگران ، برای به دست آوردن کاپی نسخه های اصلی که در هند و انگلستان ازین کتاب نفیس موجود است اقداماتی بهم رسانند. من با تمام احترامی که به دانش و زحمات فراوان دانشمند فقید پوهاند عبدالحی حبیبی دارم، در برخی موارد به ویژه در باب جای- واژه ها امانت داری و احساسات نژادی ایشان را قابل تأمل می دانم.