آرشیف

2014-12-26

استاد محمود بی پروا

پنج بنای کافری

کفر درلغت بمعنی سرکشی ونافرمان برداری میباشد اما ازدیدگاه دین اسلام بمعنی عدم اطاعت از اوامر خداوند وروش پیامبر اسلام میباشد وکافر اسم فاعل این لغت است. کفر شیوۀ ضد دین ومخالف سرسخت تمام هدایات ودساتیر اسلام میباشد. هرچی که دراسلام جمع آوری وتدوین یافته است، توسط کفر رد وخنثی میگردد. درراس تعالیم اسلامی خداوند واحد ویگانه ودرراس کفر شیطان لعین قراردارد. اساسا شیطان بخاطر این عرض وجود یافت تا مخالف صریح احکام خداوند درروی زمین باشد ومردم را از راه راست اسلام منحرف گرداند وبگفته خودش مسلمانان را بمثل خود از رحمت خداوند محروم ودرجاده ذلت باری تعالی رهنمون گردد. بهمین خواطر اصول پنج گانه یی را تدوین ودراذهان وعملکرد انسانان قرارداده است که ازینقراراند:

1. شرک 
2. ظلم 
3. منافقت
4. فسق 
5. کبر

شرک: از نظر اسلام کس ویا شی را بخداوند بزرگ همتا قراردادن میباشد. فلسفه شرک بیان میکند که درخلقت کاینات خدایان زیادی دست داشته اند. شرک خداوند یگانه را آنطور که اسلام گفته است، نمی شناسد بلکه هرانسان زورآور وبی رحم را خداوند زندگی میداند. چنین بودند طرفداران فرعون، نمرود وامثال ایشان. مشرک اسم فاعل آنست و به کسی گفته میشود که از خداوند درهنگام سختی یاری نخواسته بلکه از غاصبان وبدکاران کمک می طلبد ودرهنگام سختی ومشکلات به دامن بدکاران وزورمندان پناهنده میشود تا درحل مشکلات زندگی اش ازآنان کمک ویاری بخواهد. مشرکان از زورمندی که ازش میترسند، مجسمه ها ساخته ودرپیشروی آنها سر سجود وتضرع فرود می آورند و ازآنها مدد میخواهند. افسوس که روش شرک درتار وپود هرانسان این سرزمین نیده است ازینرو گروه های مردم بدور یک خداناترس جمع شده واورا ناجی ومددگار درحل مشکلات زندگی دانسته به این طریق یک گروه مافیای خدا بیزار ومستبد درصحنه زندگی اجتماعی پدیدار میشود که درنتیجه جامعه به گرداب گمراهی وشیطان پرستی غوطه ور میگردد. چهره های شرک وپلیدی درغور از صراحت کامل برخورداراند. هرکس آنان را می شناسد واز ترس شان جغیده نمیتوانند افزون براین، بدستور آنها موجب هزاران فساد وبد کاری میگردند چنانچه کشتار بیرحمانه 16 تن مسافر بیگناه درشب 27 ماه مبارک رمضان دردهانه نیک بادگاه صورت گرفت ویا واقعه ارگون واضح ترین عملکرد شرک میباشند زیرا خداوند به مرگ هر زنده جان فرشته ایرا مقرر کرده است که درهنگام موعود اورا روانه دیار ابدی میسازد وازینرو ضرورتی نیست که انسانی سربلند نماید وبه امور خداوند ازدید شرک اعتراض نموده وآستین کشتار ونابودی را برزند.

ظلم : اساسی ترین شیوه وعملکرد شیطانی ظلم است. ظالم جز بحرف شیطان واعمال آن به چیز دیگری باورندارد. ظالم ازبرپایی روز محشر وجوا ب دهی درنزد الله متعال منکر است وبا آنها باور وعقیده ندارد. ظالم ترسی از خداوند به دل ندارد واز نظر ظالم دنیای دیگری وجود ندارد وبعد ازمرگ دوباره زنده شدن ومحاکمه شدن صرف حرف محض ودروغ آشکارمیباشد. درنزد ظالم غیر از خواست خودش چیز دیگری ارزش واهمیت ندارد. ظالم خواهشات وعملکرد خودرا بهترین سلوک میداند وبهیچ صورت ازآنها منصرف نمی شود. رهنمای وی نفس اماره و آز میباشد. خداوند متعال درکلام خود اولین بار از ظلم به بدی یاد کرده وبه چندین آیت آمده است که ان الله لایحب الظالمیین ( خداوند متعال ظالم را دوست نمیدارد ودوست نداشتن الله بمعنی نفرت کامل از ظلم است چون درکلام الله دوکلمه ازمنفورترین وبدترین هستند یکی دوست نداشتن ودیگری لعنت). غیر ازاین دوکلمه دیگر کلمات تحقیرآمیز و دشنام دهنده درقرآنکریم وجود ندارند. ظالم بهیچ کس وبهیچ جانور دیگر رحم نمیکند ومخلوقات خداوند را تماما بخود دشمن وبدخواه میداند. ازآنجایی که باور نداشتن درروز آخرت ومحاکمه الهی، بیزار بودن ازرحم ومهربانی، رو نگرداندن از خواهشات نفسانی وحرص زیاد ثبوت واقعی وبدون شک وریب درکافر بودن ظالم میباشند. بناء آنانی که دست بظلم میزنند بهیچوجه مسلمان شمرده نشده وکسی که ظالم را مسلمان میداند بیقین اسلام را زیر سوال قرار میدهد وتمایل نفسانی همچو اشخاص بسوی این بنای شیطانی وخدا بیزاری است. ظالم اینرا نمیداند که ظلم میکند بلکه به این باور است که اجراءات او بهترین عدالت است. ازاینجاست که ظالم غیر از کارهای خویش اعمال دیگران را یک سره بد وناروا میداند. ظالم خودرا فوق دیگران تصور میکند همانطور که شیطان خودرا ازآتش وانسان را ازخاک گنده وزبون میداند. ظالم فقط از یک چیز بی اندازه متنفر است. عدالت.

منافقت: بنای دیگر کفرمنافقت است ومنافق بکسی گفته میشود که تمثیل کنندۀ این فعل بد وناروا باشد. منافق چیزی را که به دل دارد برزبان نمی آورد وآنچه را که برزبان می آورد دردل به آن باور ندارد. یعنی بین زبان وقلب منافق هیچ رابطه وهماهنگی وجود ندارد. منافق زندگی را فقط مولود فریب وچل میداند. هرگاه انسان بر زبان اقرار وبه دل تصدیق نکند شمۀ ازایمان وباورمندی اسلامی دروجود آن نمیتوان سراغ کرد ازینرو شخص منافق از باورمندی اسلام بدور بوده وبگرداب اعمال شیطانی غوطه ور میباشد. او همیشه با اعمال خویش ستایشگر شیطان وپیرو مفکوره اش میباشد واز الله یگانه نفرت دارد. او همینکه دست به منافقت میزند وبین مردم وطوایف آتش جنگ ونفاق را شعله ور میکند، بزبان خودرا انسان درست ونیکوکار میداند. هنگامی که از او خواسته شود که حق رابگوید، اظهار جمله هایرا میکند که قلبش بهیچوجه انهارا تصدیق نکرده وقبول نمیکند. بارزترین صفت منافق دروغ گفتن، قسم خوردن ، وعده دادن وبجا نیاوردن میباشد. خصلت منافق همیشه از این معلوم میشود که بهرکس بسیار چیزها وعده میدهد اما ازهرصد آن یکی را بجا نمی آورد. ازینرو شاعری اورا انیطور توصیف نموده است: منافق بسی وعده ها میکند زهر صد یکی کی بجا میکند؟ بزرگترین منافق درزمان پیامبر اسلام عبدالله بن ابی بود که دراوقات آرامی خودرا جان فداترین شخص درراه اسلام معرفی میکرد ولی درروز موعود تا میتوانیست مردم را از استادن درکنار مسلمانها مانع می شد. چنانچه درجنگ احد با سه صد تن یارانش از بین راه برگشت ومسلمانان را درمیدان جنگ تنها گذاشت . خداوند متعال درشان منافق دردوسوره بصراحت به پیامبر برگزیده اش اینطور گفته است: 
یاایها النبی جاهد الکفار والمنافقین( ای پیامبر درمقابل کفار ومنافق جهاد کن) بعض دانشمندان واصحاب خرد را عقیده براینست که درجه منافقت بمراتب بدتر از درجه کفر است زیرا کفر درنزد اسلام وضاحت دارد اما شناخت منافق به آسانی متصور نیست وزمانی شناخته میشود که قسمت بزرگ پیکر اسلام را بکلی نابود کرده باشد.

فسق: به تمام کارهای که از نظر دین اسلام ویکتا پرستی مجاز نبوده وخداوند عالم آنهارا نهی فرموده ونادرست اند، دلالت میکند وفاسق به کسی گفته میشود که کارهای بد وناپسند را انجام میدهد. سوء استفاده از دارایی ها، زنا، رشوه، لواط، قسم ناحق، تهمت ، تصرف اموال وملکیت دیگرا ن بزور وناحق، تصاحب زن واولاد دیگران از راه های نامشروع ، دزدی، غارت اموال دیگران، چشم پوشی از خیانت های وابسته گان واعضای تیم همکار خویش ، استفاده جو یی همه وهمه درفسق دسته بندی شده اند. فسادت مثل ظلم از خداوند وروز بازپرس دردل منکر میباشد. اساسا هر کس وبهر طریقی که خداوند را قادر مطلق ویکتا نداند، روز آخرت وحساب وکتاب الهی را باور نداشته باشد واز خداوند دردل ترسی نداشته باشد. اگر ما بگوئیم ویا نگوئیم هیچ شکی درآن نیست که کافر است. خداوند متعال درقرانکریم ازاو بمثل ظالم یاد کرده است وگفته است که پروردگار عالم فاسق را دوست ندارد. ان الله لایحب الفاسقین.

تکبر: بمعنی خودخواهی وبلند پردازی میباشد. متکبر ویا خودخواه به کسی گفته میشود که این صفت را داراباشد. خودخواه غیر ازخود کسی را ارزش واهمیت نمیدهد. قول کسی وکارکرد کسی را بچشم اعتنا نمی بیند. فقط کار وگفتار خودش فوق همه چیز است. هیچ حرفی را نمی شنود وهیچ کاری را پسند ندارد مگر اینکه بمیل ودستور خودش صورت گرفته باشد. خودرا درراس هرچیز میداند وخوش دارد تا هیچ کس بدون خواست و اجازه او کاری نکند . خداوند از این خصلت درکلامش خیلی به بدی یاد کرده است وعین صفت ظالم، منافق وفاسق را برایش داده است. علاوتا تذکر رفته است که متکبر هرقدر گردن خودرا بلند افراشته گیرد به کوه ها نمیرسد وهرقدردرپائین توجه نماید داخل خاک شده نمیتواند الی بعد ازمرگ (توجه درپائین بمعنی اعتراض وخورده گیری درکارهای دیگران وگفتار آنها میباشد). انسانان خودخواه به امور هرکس اعتراض میکنند، گفتار هرکس را حقیر وبی ارزش میدانند ودیگرا نرا دایم به باد چرند وپرند میگیرند. به شخصیت هیچ کسی احترام قایل نیستند. دانا ونادان درنزد ایشان یکی میباشد. این خصلت را برای فعلا زیادتر تفنگداران غیر مسئول دارا میباشند ازینرو هیچ حکومتی را قبول ندارند جز ازیکه تازی وچپاول خویش. زیرا ازنظر آنها تفنگ داشتن فوق هرچیز است وزندگی فقط وفقط از برکت نوک تفنگ لذیذ است .
باید گفت که شرک وکبر هردو لازم وملزوم یکدیگر اند ویکی بدون دیگری وجود داشته نمیتواند. شیطان بخداوند شرک آورد واز تکبر خاک را سجده نکرد. دراین عصر وزمان هم مشرکین از کبر وغرور با فقرا نمی نگرند وهمانست که روزانه صدها وهزارها بینوا وفقیر وناتوان به خاک وخون می غلطد . از همین رو است که این کشور آماج تمام بناهای کفر واستبداد قرار گرفته است. چیزی که امروز برسر مردم افغانستان بصورت بلای آسمانی نازل شده است همانا ظلم، منافقت ، شرک، فسادت وتکبری نوع فرعونیزم میباشد. چون امریکا وانگلیس که اکنون اربابان وصاحب اختیاران ما اند، از تکبر زیاد حتی فرعون را ارزش نمیدهند چه رسد به اینکه نظر مهربانانه به مردم بدبخت ومظلوم این سرزمین داشته باشند. آنها پول وسرمایه میدهند اما به تقلب کاران وفساد پیشه گان. آنها نیروهای مسلح وپولیس را تربیه میکنند تا مظلومان را بکشند نه گردنکشان وفرعونان را. آنها ناتوانان را چپاول میکنند نه ظالمان وبدکاران را زیرا آنها خوب اززندگی اموخته اند که باید به همنوع خود مضر نباشند بلکه حامی ومددگار.
نتیجه کفر وپنج اصل آنرا درحال حاضر درموجودیت انتخابات نام نهاد وشریر افگن به اصطلاح دموکراسی لجوجانه ومبتذل غربی می بینیم که به چه حالتی درآمده است. طوریکه هردو کاندید تاتوانستند تقلب کردند وحالا هردو یکدیگر را به تقلب متهم میسازند بی خبر ازاینکه اعمال خیانت کارانه وغیر انسانی خودرا درپیشروی ملت ومردم اظهار وآشکار میسازند وبه صراحت رقصیدن خودرا به ساز ودهل غربیان تبارز میدهند وبس. 
بیائید یکجا دست مناجات ودعارا بحضور پروردگار عالمیان بلند کنیم تا مارا به بزرگی خود از چنگال اهریمنانه این بناهای شیطانی نجات دهد ومانند فرعونان گذشته نفرت وعبرتی ازایشان درتاریخ بجا گذارد.

آمین.
محمود بی پروا
شهر چغچران، سنبله 1393