آرشیف

2017-2-13

نثار احمد کوهین

پاسخ به دوستان !

به دوستانیکه پیام های تان را در یافت کردم.

گروهی را که می شود، بیشتر  آنها را وابسته گان سیاست های مات و مبهوت بزرگواران پنجشیری خواند، در پیام خانه ام پیام ماندند: "  کوهین! ما از تو همچون توقع را نداشته و نداریم ….  تو آدم متعصب هستی… و  تو نباید در محدوده غور فکر کنی و… حرف های تو همکاری با دستگاه فاشیست پشتونیزم است ….و….و " از ین قبیل توصیف های به شیوه تهدید که خودم می دانم و آنانی که پیام ماندند. 
در قدم نخست باید بگویم که نسبت به عدم تحقیق و تفکر لازم حداکثر مردم ، از عقدهای موجود و عدم درک واضح شان از مطالب؛ به عنوان یک جوان ، من به این ها حق می دهم که مرا متعصب بخوانند و بدانند ؛ ولی در جواب شان احترامانه می نگارم که  اگر حق خواستن تعصب است بلی من متعصب هستم. 
اگر ازین برادران عزیزم، من بپرسم که :
مردم من از مردم شما چی کمبودی دارند که دانشگاه ندارند؟
اگر بپرسم که :
مردم من از مردم شما چی کمبودی دارند که سرک پخته ندارند؟
اگر بپرسم که :
مردم من از مردم شما چی کمبودی دارند که برای شان در دولت وقت داده نمی شود و در هیچ پست مهم سیاسی و اقتصادی نیستند؟
 اگر بپرسم که :
چرا رهبران و بزرگان قومی و مذهبی ما ترور می شود و هیچ کسی هم پرسان شان را نمی کند؟
اگر بپرسم که :
چرا نظامیان شما در مدت پنج سال در بست های مشاوریت  دگروال و جنرال می شوند و سرباز جان به کف و افسران غوری که بیش از  یک دهه می شود در هلمند، قندهار ،کنر و…در اجرایی وظیفه هستند  و به خاطر دفاع از ارزش های ملی شهید و  زخمی می شوند؛ ارتقاع رتبه که خیلی گپ کلان است ، حتا ، حتا  زخم های شان  تداوی نمی شود و سر انجام  دست ها و پاهای شان  قطع می شود؟
اگر بپرسم که :
چرا بودیجه ی که برای غور در نظر گرفته می شود برابر با بودیجه یک ولسوالی شماست ؟
واگر به پرسم که :
که …..چرا ؟ چرا؟ وچرا؟……….چرا؟
هیچ پاسخ قناعت بخشی ارایه کرده نمی توانند؛ اما وقت من از حق خواهی خود حرف زدم متعصب هستم؛
وقتی که من مردمم را به نافرمانی از دولت، و رهبران دلقک شان دعوت کردم متعصب هستم؛

سر انجام وقتی که من نخواستم الاغ و خر شان باشم که بارم کنند و یاهم  سوارم شوند؛ می شوم یک متعصب ، بی شعور و…. نمی دانم هزاران، و هزاران بد و بیراه دیگر که ذکرش هم ممکن نیست.
آری اگر حق خواستن تعصب است من با افتخار اعلان می دارم که من  متعصب هستم، و توقع دارم و خواهش می کنم که اگر حرف های من مطابق به سلیقه و افکار شان نیست سعی کنند اذهان نظیف خود را در برابر افکار من متضرر نکنند.
من همین هستم خودم این حرف رو لب های خویش !
از خودم و افکار خودم می گویم و می  نویسم، و خدا خودش می داند که اعتماد، وابستگی و همکاری باهیچ گروه و حزبی را در خود ندیده و نمی بینم.
 دوستان منتقد!  به پاس اینکه انتقاد شما دوستان بی پاسخ نماند و نگوید که تظاهر با مهم بودن می کند، من در فضایی عمومی نوشتم و وقتی کمی برای پاسخ به پیام های تک تک شما بزرگواران عزتمند دارم، و امیدوارم که  برگ سبز را تحفه درویش دانسته و ازینکه نتوانستم در پیام باشما بحث کنم معذورم بدارید و انشالله در آینده نزدیک به کابل خواهم آمد و هر دوستی که حرفی داشته باشد حاضر هستم رو در رو و در هر مکان و زمانی که خواسته باشید باشما حرف بزنم.

کوهین 
22/11/1395 
فیض آباد _ بدخشان.