آرشیف

2018-11-16

نثار احمد کوهین

در دانشگاه‌ های که به قول سهراب سپهری دانشجو خریطه زباله باشد و درس بر او خالی شود باید چنین توقع از رفتار، گفتار و عملکرد دانشجویانش داشته باشیم.

نظام آموزشی ما نظام آموزشی تقابل پرور و خشونت آور است و با این ماشین کهنهی آموزشی  ما نمی توانیم به قول انوشه در جاده های مدرن و مدرنیته امروز و فردا راننده گی کنیم و هیچ تصادف و تصادم نداشته باشیم.
نظام آموزشی ما در دانشگاه ها هیچ جمله ی از تعامل اجتماعی مدرن،  جهان دهکده شدن و یا دهکدهی جهان، عدم تقابل فیزیکی و رقابت سالم نداشته و ندارد.
در هشت سمستر دوره لسانس دانشگاه  ما یک مضمون بنام ثقافت اسلامی داشتیم و درین هشت سمستر تمام آیات و حدیث که خواندیم تقابلی بود و یاهم تقابلی معنی می شد، در حالیکه  می دانم که قران کریم حد اقل دو قسم مخاطب داردکه یکی متدینین و یا هم مسلمان ها هستند و یکی هم کل جهان انسانیت که این جهان انسانیت هر دو گروه، هم متدینین و هم غیر متدینین را شامل می شود، ولی در باور اموزگاران ثقافت اسلامی ما تنها کسانی انسان بودند که مسلمان هستند و هرکسی که چون ما نیندیشد و حتا از مسلمان های خودمان بر داشت شان متفاوت تر از برداشت و فهم ما باشد، کافر، غیر انسان و ریختن خون شان مباح، قتل شان و نابودی شان ثواب اخروی هم دارد.

در حالیکه امام محمد غزالی معاصر نویسنده و محقق مسلمان درکتاب کاندکاوی و عوامل انحطاط مسلمانان  این دید را کاملا رد می کند، ولی متاسفانه آموزگاران و عالمان مسلمان ما وقتی برای خواندن کتاب های دانشمندان دیگر که هیچ حتا کتاب ها دانشمندان اسلامی را نیز نخوانده و نمی خوانند
در دانشگاه های افغانستان هیچ تفکیک بین دانشجوی در تلاش اندیشمند شدن و دانشجوی اندیشه آموز نیست. آموز گار دانشگاه دانشجویانی را دوست دارد که پرسش گر نباشد و تمام کتاب را جمله به جمله در حافظه خود ثبت داشته باشند. از حافظه دانشجو آله ثبت و از دانشجو بلبلی می سازند که اندیشیدن و پرسش خلق کردن که صفت انسانی است نیست و نابود شود.
جان کلام اینکه ما نسل جوان، خواه دانشگاهی و خواه غیر دانشگاهی قربانی سیاست ناسالمی شده و می شویم که بر جامعه ما و نظام آموزشی ما تحمیل شده و هیچ آدمی مهم، موثری برای بیرون رفت ازین بحران فکری کاری نکرده و نمی کند.

نثار احمد کوهین
۲۵/۸/۱۳۹۷ 
فیروز کوه_ غور.