آرشیف

2018-2-3

نثار احمد کوهین

وضعیت‌ امنیتی در غور:

به طور کل وطن در وضعیت بدِ امنیتی قرار گرفته، و هر روز نسبت به روز دیگر پیام های نا امید کننده ی بیشتری به گوش می رسد، اما درینمیان ولایت غور در وضعیت بد تری قرار دارد.
رشد اندیشه های افراطیت، تکفیر دولت و نا مسلمان خواندن شهر نشینان در دهکده های شهر فیروز کوه یک امر عادی و معمول است، و تمام  قصه ی محفل های اکثر دهکده نشینان شهر فیروز کوه را مبحث کافر خواندن دولت و نا مسلمانی مردم شهر نشین و الخصوص نسل دانش آموخته در دانشگاه ها کشور، شکل می دهد.
خطیب های  اکثر مسجد جامع های دهکده های ولایت غور دور از هر نوع ملاحظه ی تبلیغ و دعوت به نظام طالبانی دار اند، و نظام دموکراسی را کاملا مخالف باور های اسلامی می دانند.
تفکر دانش پژوهی دهکده نشینان فقط در حوزه دایره ها و مدرسه های دینی خلاصه می شود و اکثر مردم پسران شان را به جای شمولیت در مکاتب دولتی روانه مدرس های می کنند که تفکر طالبانی در آن مکان ها موج می زند.
در مراسیم دینی و مذهبی دهکده های ولایت غور، طالب العلم های مدرسه ی، بسیار خورد سن و کم سواد، آتشین ترین خطابه های طالبانی را با رسا ترین و جذاب ترین لحن ایراد می کنند و مردان کهن سال و بی سوادِ زیادی از مجاهدین سابقه، با ریختن اشک، نعره الله اکبر، مرگبه دولت و حامی های دولت، در تحریک اندیشه جوانان بی سواد دهکده با طالبان و اندیشه طالبان هم گام می شوند.
در راس اداره محلی غور افراد کم تجربه، بی برنامه، بی مسئولیت و درغگوی قرار دار اند، که در روند تصحیح و رشد اندیشه های افراطیت بیش از همه نقش عمده و اساسی را بازی می کنند.
کنترول وضع امنیتی تمام دهکده های ولایت غور در دست باندهای ترور، قوماندان های مسلح غیر مسئول و یاهم طالبان استو حتا در داخل شهر فیروز کوه از یکسال به این طرف افراد و شخصیت های زیادی ترور شده است و مسئولین امنیت در گرفتاری تروریست ها و تامین امنیت جان و مال شهر وندان در داخل شهر فیروز کوه کاملن نا کام و نا کارا بوده اند.
اوضاع امنیتی در داخل شهر فیروز کوه نگران کننده تر از دهکده هاست. در داخل دهکده ها حد اقل اگر اتفاقی بیفتد بزرگان محل و افراد زی نفوذ در پاسخگویی، شناسایی مجرمین، گرفتاری مجرمین و حتا در حل و فصل قضایا توانایی ها و مهارت های بیشتری نسبت به مسئولین امنیتی در داخل شهر فیروز کوه دارند.
کشت و قاچاق تریاک، خرید و فروش اسلحه، زور گویی ها و باج گیری ها، جنگ های قومی و قبیلوی، کشتن، بستن، خانه به آتش کشیدن، سرقت های بزرگ، چور و چپاول یک قوم توسط یک قوم دیگر، و صدها موارد ضد انسانی و اسلامی از  موضوع های است که مصروفیت روزانه اکثر اقوام ساکن در غور را شکل می دهد، اما اینکه به کجا و به کدام آدرس سر بزنی تا بتوانی داروی برای درمان  این درد پیدا کنی هیچ معلوم نیست.
مسئولین طراز اول اداره محلی غور با بی شرمی و چشم سفیدی تمام از عدم توانمندی در انجام مسیولیت خویش حرف می زنندو از پذیریش گناه و ناتوانی خویش در انجام مسئولیت هیچ احیا و شرمی در زبان و چشم شان شنیده و مشاهده نمی شود.
اگر وضع به همین قسم که تا هنوز پیش رفته است،به همین قسم به پیش برود، یقین ما بار دیگر در یک تکرار تاریخ رو به رو هستیم و بار دیگر همان مرزهای شهر نشینی و دهکده نشینی سیم خار دار کشیده می شود.
مبارزه مدنی، تحصن و تمام شیوه های حق خواهی با خون جگر در غور به تجربه گرفته شد، اما گوش های کر، چشم های پوشیده و کور  نه شنیدند و نه هم دیدند. نه صدای ناله ی ما شنیده می شود ونه هم کسی توجه به اشک های یتیم، زن های بیوه و خانواده های آواره ی ما دارد.
وکلای بزرگوار ما هم هریک در تلاش نجات گلیم به آب افتاده ی خویش اند، ولی تا هنوزم که هنوز است هیچ یک شان نتوانستند گلیم کهنه به آب افتاده خویش را ازین منجلاب نجات بدهند.
ترور افسران و صاحب منصب های پولیس در چاشت روز، پیش دید همگان چی پیامی جز پیام وحشت و ترس بر مردم شهروندان شهر فیروز کوه می تواند داشته باشد؟
بارها شنیده بودم که طالبان و افراد مسلح غیر مسئول، از اهل کسبه شهر، و ثروتمندان داخل شهر  باج می گیرند. واقعا شنیدن این خبر برایم درد آور و غیر قابل قبول بود، اما حالا وقتی که ترور های پی در پی در کنار حوزه های امنیتی و مهم تر از آن ترور افراد و اشخاص نظامی را در داخل رنجر های شان در پیش چشمان خود همه می بینیم؛ اهل کسبه،  ثروتمندان و تمام شهروندان مجبور هستند که به هر نحوه ممکن زنده ماندن خود را حفظ کنند.
ختم کلام اینک هیچ کس نمی داند سر نوشت اش به کجا خواهد کشید. وقتی که افراد در جامعه با چنین بنیش زندگی بسوزاند و روز بگذرانند، طبعی است که ما هرگز به یک جامعه عاری از خشونت، وحشتو دهشت دست نخواهیم یافت.

نثاراحمد کوهین
۱۳/۱۱/۱۳۹۶  فیروز کوهغور.