آرشیف

2014-12-12

نبی ساقی

ولایت غور: ازاحمدی تا منیب

جنرال بازمحمد احمدی والی سابق غور سرانجام برپایۀ شکایات ونارضایتی های مردم وتصمیم حکومت افغانستان ازولایت غور برکنارشد وبه جای او سید اقبال منیب والی پیشین «سرِ پل» برچوکی یی ولایت غور تکیه زد. احمدی درحالی غور را ترک کرد که در دورۀ مدیریت و ولایت او روزتاروز نارضایتی ها اوج گرفت وفاصله های میان ملت و دولت عمیق شد. رابطۀ اداره محل باموسسات همکار وپی آرتی شدیداً صدمه دید وکشمکش ها وفرافگنی های بسیاری میان ارگانهای دولتی ( ازجمله میان پولیس وریاست امنیت ملی ) به وجود آمد. روند آهسته وبطی یی بازسازی وسازندگی ، کُندتر ازهمیشه گردید واوضاع قناعت بخش امنیتی درحد نگران کنندۀ به وخامت گرایید. آن عده عناصری که در دورۀ پیشتر ازاحمدی به لطایف الحیل خودرا نزد حکومت شیرین می کردند وتمکین می نمودند ، آهسته آهسته به زور گفتن وباج گرفتن روی آوردند وحاکمیت حکومت وتسلط دولت را هر روز بیشترازپیش زیرسوال بردند. فساد اداری که رابطۀ تنگاتنگی باامنیت دارد ودرایجادفاصله میان ملت ودولت بسیارمؤثرمی باشد؛ نه تنها که جلو گیری نشد ، بلکه دامنه هایش فراخ ترشد و وسعت وگستردگی بیشتری کسب نمود. ظرفیت وتوانایی جذب کمک ها وتهیۀ پلانهای مناسب برای بازسازی غور هیچگاه بهترنشد ومقدار اندکی هم که در زمان افضلی دراین باب کارشده بود به فراموشی رفت. پروژه ها و وعده های شیرینی که ازجانب حکومت کابل برای بازسازی غور داده شده بود ، پی گیری نشد وازطرف ادارۀ محلی هیچگونه استدلالی بامراجع تصمیم گیرنده دربالا صورت نگرفت. آنهای که دراخلال امنیت و وخامت اوضاع نقش داشتند ، بامشاهده تسامح وتساهل حکومت، چشم سفید تر ودلیر ترشدندو ازقانونیت واقتدارحکومت کسی حمایت نکرد. مجرمین که دندان حکومت را بالا کرده بودند جرأت بیشتریافتند وراه معامله را هم بابرخی عناصرهمچنان گشوده یافتند وتخم مرغ دزدها سرانجام شتردزد شدند. امروز آقای منیب درحالی برمسند ولایت نشسته است که مشکلات وموانعی عدیدۀ درسرِ راۀ ایشان قرار دارد که بایستی بادقت وتأمل وتدبّر زیاد با آنها چالش نماید واوضاع را دوباره تحت کنترول خویش درآورد. و اما چالش ها:
1- چالش  نخست مسألۀ امنیت می باشد. اوضاع امنیتی درغور که به علت سوء مدیریت کاملاً برهم ودرهم وآسیب پذیرشده است ، باید بادرایت وفراست درست باآن مواجهه صورت گیرد. همکاری وهماهنگی میان ارگانهای امنیتی وقضایی تقویه شود ، افراد پولیس باید طوری سازماندهی شود که فقط مطیع اوامرمافوق خود باشند ؛ نه ارباب فلان منطقه ورییس فلان قوم . همچنان روی نقش پولیس در ناامنی ها دقت وتوجه کامل صورت پذیرد وعناصراخلال گرشناسایی ومجازات شود.
2- چالش دومی موضوع بازسازی است. همان گونه که ذکرشد ، روند بازسازی وسازندگی درغور درحال حاضرتقریباً متوقف است ورابطه ها وعلاقه ها باموسسات و دونرها به علت مدیریت نامناسب صدمه دیده است. آقای منیب باید باتهیۀ پلانهای درخور ومعیاری ، قناعت کمک کنندگان را فراهم سازد وبادولت کابل درتماس دایمی باشد وپیشنهادها را پی گیری نماید. اوباید باموسسات رابطۀ نیک وحسنه وفعال ایجادکند وبرای کم کردن فاصلۀ میان مردم وحکومت راه های جست وجو نماید.
3- چالش سومی دربرابرآقای منیب، فساد اداری در دستگاه ادارۀ محل می باشد. این مسأله سروصدای مردم را بسیاربلند کرده است ونارضایتی ها را دامن زده است وکار را به تمسخر وتحقیردولتی ها رسانیده است ومردم را نسبت به مدیران دولتی بی باور و ناامید ساخته است. آقای منیب هم درباب نحوۀ مدیریت وهم در رابطه به ادارۀ سالم وکارآ، به تلاش وزیرکی زیاد ضرورت دارد. مرض مهلک فساد اداری اگربه صورت عاجل ودرست معالجه نگرددپیکرنیمه جان دولت را ازبین خواهدبرد و ریختن اشک ندامت بالای جنازۀسهراب حاصلی نخواهد داشت .
4- چالش چهارمی ضعف تبلیغات است. احمدی برای رسانیدن اخباربازسازی وآگاهی دهی ازکارهای انجام شده ، هیچ کاری نتوانست . دنیای امروز،دنیای رسانه ها و دنیای تبلیغات است ومااگربامهارت وزرنگی بااین بازو،بازی نکنیم به سادگی خواهیم  باخت وباضربۀ فنی طرف مقابل "ناک اوت" خواهیم شد. دراین رابطه باید باافراد آگاه مشوره شود و روش های مناسبی برای رسانیدن صدای دولت به گوش مردم درپیش گرفته شود ودراین راه به مصرف مبالغی تن در داده شود، درغیرآن صورت جبران این خلاء درمراحل بعدی خیلی سنگین تمام خواهدشد وهزینه کلانی دربرخواهدداشت .
5-چالش عمدۀ دیگر رابطۀ آقای منیب باجوانان ونهادها وسازمان های مدنی درغورمی باشد. جوانان که درحال حاضرتقریباً به صورت سازمان یافته ومؤثرباقضایادرگیرمی شوند، درسال های اخیرظرفیت های مناسبی کسب کرده اند که باید ازاین ظرفیت ها به نفع استحکام پایه های حکومت استفاده شود. احمدی اهمیت این موضوع رادرک نتوانست واین مهره سرانجام اورا ازصحنۀ بازی بیرون انداخت. ما، جوانان وتحصیلکردگان ونیروی کارمتخصصی داریم که می توانند به پیمانۀ وسیعی به درد دولت بخورند ، چرا ازاین نیرو استفاده نکنیم؟ آنهافرزندان همین مرز وبوم هستند وبه وطن وکشورخود عشق وعلاقه دارند وبدون شک باتمام توان کارمی کنند ، چراما، باآنهاحسن نیت نشان ندهیم وآنهارا ازخودنسازیم ومجبورشان کنیم که درجبهۀ مقابل قرارگیرند؟  یک جوان متعهدو وطن دوست وآگاه ازبیست کمیسیون مبارزه بافساد اداری(وهمان ادارۀ کهنه) پرثمرترخواهد بود. این گفته بارهابه تجربه به اثبات رسیده است وحاجت به حجت ندارد. هرچند چالش هاو موانع ومشکلات بسیاری وجود دارند، اما دراینجافرصت ومجال یاد آوری آنها میسرنیست. امابه صورت خلاصه می توان گفت کلید گشودن اکثرچالش ها دقیقاً همان مدیریت درست می باشد اگردرغور وهر جای دیگریک مدیر باتدبیر داشته باشیم باتمام چالش ها می توان دست وپنجه نرم کرد. مردم غورهمیشه همکار وحامی حکومت هستندوحکومت نباید به بهای خوش کردن دل فلان حاجی/قوماندان  و فلان ارباب / رییس، مردم راقربانی نمایدویا دربرابرمردم قرارگیرد. این نکته به هرحال به مدیریت وزیرکی وعقل وهوش مدیران حکومتی بستگی دارد وآینده ، همه چیزرا به روشنی نشان خواهد داد . آنچه برای حکومت بسیارمهم وحیاتی وسرنوشت ساز است مدیرخوب ومدیریت شایسته است ، دیده شود که آقای منیب یک مدیرمدبر و باهوش ازآب درخواهدآمد یابه قول حضرتِ مولانا بازهم : "آنچه یافت می نشود آنم آرزوست"!